یادگاری های چارلز دیکنز، نمایشگاهی از عصر ویکتوریا در انگلیس
این روزها کسانی که برای گردش به لندن میروند، با تورهایی مواجه میشوند که گردشگران را به مکانهایی میبرند که یادگاری از نویسندگان و شخصیتهای ادبی این کشور هستند. چارلز دیکنز هم یکی از این شخصیتها است. چارلز دیکنز یکی از برجستهترین رماننویسهای انگلیسی است و آثار او هنوز هم جایگاه ویژهای در ادبیات انگلیس و جهان دارد. در این مقاله به معرفی یکی دیگر از مقاصد گردشگری ادبی جهان میپردازیم:
چارلز دیکنز در ۷ فوریهی سال ۱۸۱۲ در لندپورت جزیرهی «پورتسماوس» متولد شد و این خانه امروزه به موزهی «محل تولد چارلز دیکنز» تبدیل شده است. او مدت کوتاهی را در این خانه زندگی کرده، اما خانه را با عشق بازسازی و نگهداری کردهاند تا مردم زندگی مردم طبقهی متوسط جامعه در دوران دیکنز را به چشم ببینند.
تمامی لوازم خانه، سرامیکها، شیشه، مبلمان و دکوراسیون منزل از نو چیده شدهاند و سعی شده است که مطابق با لوازم منزل دیکنز در همان دوران باشد. .در این خانه ۳ اتاق وجود دارد: پذیرایی، اتاق ناهارخوری و اتاق خواب، جای که دیکنز در آن متولد شده است. در این موزه مجموعهای کوچک از یادگاریها و خاطرات چارلز دیکنز به نمایش گذاشته شده است که شامل جعبهی انفیهی او، مرکبدان، کارد کاغذبری و کاناپهای که دیکنز در خانهی «کنت» روی آن فوت کرد، است. در این موزه در دومین و چهارمین شنبهی هر ماه، افراد به صورت داوطلب لباس محلی میپوشند و در اولین یکشنبهی هر ماه کتابخوانی برگزار میشود.
زمانی که دیکنز ۴ ساله بود، خانوادهی او به «Sheerness» رفتند و از آنجا به «چاتام» در کنت نقل مکان کردند که دیکنز تا ۱۱ سالگی در آن زندگی کرد. در ۱۲ سالگی برای این که در کارخانه کار کند، مدرسه را ترک کرد، چون پدرش به علت بدهی به زندان «مارشال سی» افتاده بود. امروزه از این زندان فقط دیواری برجای مانده است و برخی از گردشگران در سفر به لندن از این مکان بازدید میکنند.
ماد، خواهرها و برادرهای چارلز به شهری که پدر در آن زندانی بود، رفتند اما چارلز را به یک دوست خانوادگی که زن مسنی بود، سپردند. او از بیان این حقایق بسیار شرمسار میشد و در این باره با کسی صحبت نمیکرد. حتی به زندان رفتن پدرش بعد از مرگ او بر همگان آشکار شد و قبل از آن، در این مورد چیزی به کسی نگفته بود. زنی که چارلز در این مدت پیش او ماند، بعدها در رمان «دامبی و پسر» در نقش «خانم پیپچین» نمود پیدا کرد. او خاطرات تلخ دوران کودکی خود را به خاطر سپرد و در نوشتههای خود به کار برد. در سال ۱۸۲۴، جان دیکنز، پدر چارلز، از زندان آزاد شد و خانواده دوباره به منطقهی «Camden»، خیابان «جانسون ۲۹» در «Somers Town» نقل مکان کردند.
چارلز که به درس خواندن علاقهی زیادی داشت، پس از آزادی پدر کار را رها کرد و درس خود را ادامه داد. او از آوریل سال ۱۸۲۵ تا مارس سال ۱۸۲۷ در «ولینگتون هاوس آکادمی» در جادهی «همپستد» درس خواند. در سال ۱۸۲۷ خانوادهی دیکنز به خانهای بهتر در Somers Town اسبابکشی کردند. در نزدیکی این خانه، کلیسای قدیمی «سنت پانکراس» قرار داشت و چرلز مراسم تدفین «راجر کلای» در رمان «داستان دو شهر» را در حیاط این کلیسا برگزار کرد. او در سال ۱۸۲۹ به دختری به نام ماریا دلباخت اما به دلیل اختلاف طبقاتی آن دو، والدین ماریا با این ازدواج مخالفت کردند. این جریان و عشق دیکنز به ماریا بعدها در رمان «دیوید کاپرفیلد»، در عشق شخصیت اول رمان به دختری به نام دورا به تصویر کشیده شد. علیرغم نداشتن تحصیلات دانشگاهی، او در سن ۲۰ سالگی به ویرایش مطالبی در یک مجلهی هفتگی مشغول بود و ۱۵ رمان و ۵ رمان کوتاه و صدها داستان کوتاه و مقالات غیرداستانی نوشت، چندین بار سخنرانی کرد و برای حقوق کودکان، آموزش آنها و برخی اصلاحات اجتماعی دیگر مبارزه میکرد.
در سال ۱۸۳۳ نوشتههای چارلز برای اولین بار منتشر شد و در سال ۱۸۳۴ او یک اتاق در مسافرخانهی «Furnival» اتاقی گرفت و به عنوان یک روزنامهنگار مشغول به کار شد. این مسافرخانه در سال ۱۸۹۷ تخریب شد. بسیاری از فضاهای موجود در رمانهای دیکنز برگرفته از محیط اطراف همین مسافرخانه است. موفقیتهای ادبی دیکنز از سال ۱۸۳۶ با انتشار داستان سریالی «نامههای پیکویک» آغاز شد. طی مدت کوتاهی، دیکنز به یک نویسندهی مشهور بینالمللی تبدیل شد. اغلب رمانهای او به صورت هفتگی یا ماهانه منتشر میشد و او پیشروی داستانهای سریالی بود. انتشار نوشتهها به شکل سریالی، به دیکنز این فرصت را میداد که عکسالعمل مردم را نیز ببیند و اغلب طرح و شخصیتهای داستان را با استفاده از این بازخوردها اصلاح میکرد. طرح داستانها و رمانهای او بادقت ساخته میشد. چارلز در سال ۱۸۳۶ «کاترین هوگارت» ازدواج کرد. «الیور تویست» هم از سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ منتشر شد.
در سال ۱۸۳۷ دیکنز و همسرش از مسافرخانه به خانهای در خیابان «داوتی ۴۸» نقل مکان کرد. در اوایل سال ۱۸۳۷ اولین فرزند دیکنز به دنیا آمد و در ماه مه همین سال، خواهر همسرش از دنیا رفت که از اوایل زندگی مشترک چارلز با همسرش، با این دو زندگی میکرد. بیماری سخت «رز میلی» در رمان الیور تویست، از این اتفاق ریشه گرفته است. آنها تا سال ۱۸۳۹ در این خانه زندگی کردند و چارلز چندین رمان مانند «نیکلاس نیکلبای» نوشت که این رمان باعث شهرت گستردهی او شد.
چارلز دیکنز در سال ۱۸۴۲ سفری به آمریکا داشت و «یادداشتهایی از آمریکا» و «مارتین چارلز لویت» را نوشت. او در سالهای ۱۸۴۴ تا ۱۸۴۵ به ایتالیا رفت و ناقوسهای جنوا الهامبخش «بانگ ناقوسها»ی او شد. در پاریس و لوزان به نوشتن کتاب «دامبی و پسر» پرداخت و پس از نوشتن رمان «دیوید کاپرفیلد» مجلهی خود را به نام «هاوسهولد وردز» افتتاح کرد.
یکی دیگر از مکانهای عمومی بریتانیا، انجمن پزشکی در میدان «تاویستوک» است که در نزدیکی خانهی دیکنز در خیابان «4 Gower Street North» قرار دارد. چارلز دیکنز از سال ۱۸۵۱ تا ۱۸۶۰ و در اوج شهرت خود، در این خانه زندگی کرد و کتابهای «خانه متروکه»، «دوران سختی»، «Little Dorrit» و «داستان دو شهر» را در آن نوشت.
او بعدها خانهای بزرگ در راچستر در «گذر هیل پلیس» خرید. روچستر شهر مورد علاقهی دیکنز بود و اغلب ویژگیهای فضای رمانهای دیکنز را دارد. در ماه ژوئن، روچستر ۳ روز میزبان جشنوارهی دیکنز است که در آن شهر چهرهی دوران ویکتوریا را به خود میگیرد و مردم لباس آن دوره را میپوشند. در ماه دسامبر هم جشنوارهی مشابهی برگزار میشود.
دیکنز در دوران میانسالی از همسرش جدا شد و شایعاتی مبنی بر رابطهی پنهانی او با یک بازیگر ۱۷ ساله در انگلیس پیچید. او در میانسالی به بازخوانی آثار خود در جمع میپرداخت. دیکنز در این سالها به تمکن مالی رسید، اما رفته رفته از لحاظ جسمی تحلیل رفت و در ۹ ژوئن سال ۱۸۷۰، بهطور ناگهانی فوت کرد و «ادوین درود» ناتمام ماند. این نویسندهی معروف در ۱۴ ژوئن در قسمت هنرمندان کلیسای «وستمینستر» در لندن به خاک سپرده شد.
دیکنز را غول ادبی زمان خود مینامند. رمان «سرود کریسمس» او هنوز هم محبوب است و الهامبخش کسانی است که از این رمان اقتباس میکنند. «الیور تویست» و «آرزوهای بزرگ» او هم از کتابهایی است که تصویر اوایل عصر ویکتوریا در لندن را به نمایش میگذارد و نویسندگان از آن اقتباس میکنند. نبوغ دیکنز توسط نویسندگان دیگری مانند «لئو تولستوی» و «جورج اورول» تحسین شده است. از طرفی هم نویسندگانی مانند اسکار وایلد، هنری جیمز و ویرجینیا وولف از فقدان عمق روانی و نوشتههای بیقاعدهی او شکایت کردند. اصطلاح «دیکنزی» برای توصیف چیزی بهکار میرود که یادآور دیکنز و نوشتههای او، از جمله شرایط سست اجتماعی یا شخصیتهای طنز تنفرآور است.
اگر به انگلیس سفر کنید، میتوانید در تورهای گردشگری ادبی شرکت کرده و به مکانهایی بروید که قبلا چارلز دیکنز در آن نفس کشیده است؛ در این تورها شما با جزئیات بیشتری از زندگی دیکنز آشنا میشوید که چگونه از پسری فقیر و گمنام به یکی از مردان مشهور انگلیس بدل شد و دنیا را با چشمان او میبینید.