دلایل وقوع و اثرات قحطی
قحطی عارضهای است که طی آن، میزان تهیه، تولید، توزیع و مصرف غذا در جامعهای خاص، شدیداً کاهش میباید که در نهایت موجب سوء تغذیه جمعیت انسانی آن مکان میشود. گرسنگی و سوء تغذیه شدید که در پی قحطی بهوجود آمده، معمولاً موجب مرگ و میر انسانها در سطوح گسترده میشود.
قحطی در دنیای ما، به واسطهی رشد بالای جمعیت و ظرفیت ناکافی زمین بهوجود میآید. با اینحال، وقتی سخن از قحطی در یک جامعهی انسانی به میان میآید، موضوع بسیار پیچیدهتر میشود؛ در این مورد خاص، ترکیبی از عوامل طبیعی و عوامل ساخت دست بشر موجب کمبود غذا و در نتیجه سوء تغذیه میشود. از جمله عوامل طبیعی که در بروز قحطی دخیل هستند، میتوان به سیل، خشکسالی، زمینلرزه، فعالیتهای آتشفشانی و دیگر فاجعههای طبیعی اشاره کرد. در مقابل، عوامل انسانی مانند جنگ و مدیریت ضعیف منابع طبیعی توسط دولتها نیز ممکن است به وقوع قحطی منجر شود یا حتی شرایط را بدتر از قبل کند. قحطی موجب کاهش قابل توجه جمعیت انسانها میشود. کودکان و افراد سالخورده بیشترین صدمه و زنان بزرگسالی که به تازگی زایمان کردهاند کمترین ضربات را در پی وقوع قحطی تجربه میکنند. دلیل مرگ زودرس مردان نسب به زنان به هنگام قحطی، معمایی است که همواره ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده است. ممکن است توانایی طبیعی زنان در مقابله با سوء تغذیه و حفظ خود در زمان کمبود غذا، دلیلی بر مقاومت بهتر آنان هنگام قحطی باشد.
دوران قحطی بزرگ از زمان باستان تا کنون
قحطیهای بزرگ طی قرنها در اقصی نقاط جهان، جان بسیاری از مردم را گرفته است. بهعنوان مثال، سیاستهای استثمارگرانهی بریتانیا بهعلاوهی وجود آفت در محصولات کشاورزی و نیز خشکسالی، موجب بروز «قحطی بنگال» در سال ۱۷۷۰ میلادی شد که موجب مرگ حدوداً ۱۰ میلیون نفر در آن منطقه شد. همچنین «قحطی کالیسا» در شمال هند که در پی خشکسالی شدید سال ۱۷۸۳ بهوجود آمد، ۱۱ میلیون کشته بر جای گذاشت. درنمونهای دیگر، میتوان به «قحطی بزرگ ایرلند» بین سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۳ اشاره کرد که جان ۱٫۵ میلیون نفر از مردم این کشور را گرفت. آفت محصولاتی مانند سیبزمینی و نیز عدم توجه دولت بریتانیا به مردم قحطیزدهی ایرلند، موجب بروز چنین فاجعهای شد.
قحطی های عصر نوین
بنا بر رشد سریع جمعیت طی دهههای اخیر، قحطی و کمبود غذا بسیار شدیدتر شده و میزان کلی مرگ و میر انسانها در پی آن نیز بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. نیمهی اول قرن بیستم، شاهد چندین مورد قحطی و خشکسالی بزرگ بوده است که از جملهی آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- «قحطی چین» در سال ۱۹۰۷، با حدود ۲۵ میلیون نفر کشته
- «قحطی روسیه» در سال ۱۹۲۱، با حدود ۵ میلیون کشته
- «قحطی شوروی» در سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۳، با حدود ۱۰ میلیون کشته
- «قحطی بزرگ چین» در سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۳، با حدود ۴۳ میلیون کشته
دو قحطی آخر که بدان اشاره شد، در پی اتخاذ سیاستهای نادرست کمونیستی به وقوع پیوستند که موجب از بین رفتن زمینهای زراعی کشاورزان و در نتیجه، منجر به روی آوردن به کشت محصولات، بدون ملزومات کافی شد؛ در نهایت، خود این موضوع به تولید محصولات کشاورزی نامرغوب و کمبود غذا در مقیاس ملی انجامید. دو مورد از بزرگترین قحطیهای اواسط قرن بیستم، «قحطی» بنگال در سال ۱۹۴۳ با ۷ میلیون کشته و «قحطی ویتنام» در سال ۱۹۴۵ با ۲ میلیون کشته بودند. هر دوی این قحطیها در پی وقوع جنگ جهانی دوم بهوجود آمدند. عدم یاری دولت ژاپن بههمراه بلایای طبیعی مانند سیل و خشکسالی نیز از دیگر عوامل بهوجود آورندهی قحطیهای مذکور بودند. آخرین قحطی بزرگ قرن بیستم، مربوط به «قحطی کره شمالی» است که بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ به وقوع پیوست و موجب مرگ ۳ میلیون نفر شد. در قرن ۲۱ نیز قحطی از مشکلات بزرگ دنیا محسوب میشود؛ بهویژه در کشورهای آفریقای سیاه. (آفریقای سیاه اصطلاحی است که برای مناطق جنوب صحرای بزرگ آفریقا بهکار میرود).
قحطیهای اخیری که در کشورهای آفریقای رخ دادهاند، موجب بالا رفتن نرخ مرگ و میر کودکان، سوء تغذیه شدید و فقر شده است. شایان ذکر است که میزان مرگ و میر بهوجود آمده از این قحطیها، به تعداد تلفات قحطیهای قرن بیستم آسیا نزدیک شده است. بدترین قحطی آفریقا تا کنون، «قحطی اتیوپی» بین سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ بوده که جان ۴۰۰ هزار نفر از مردم این ناحیه را گرفته است.
نحوه کاهش و مدیریت قحطی عصر ما
تا کنون چندین سیستم هشداردهی برای آگاهسازی مردم از وقوع قحطی توسط سازمانهای دولتی و غیر دولتی راهاندازی شده است. انجام اینگونه این اقدامات، پس از اتمام جنگ جهانی دوم و شکلگیری سازمان ملل متحد و دیگر ارگانهای مبارزه با سوء تغذیه قوت گرفت. شیوههای حفظ و نگهداری غذا در مناطقی خاص در حال بررسی است تا بههنگام وقوع قحطی، مردم آمادگی کافی داشته باشند. نمونههای اولیه چنین عملیاتی برای جلوگیری از وقوع قحطی، توسط بریتانیاییها با عنوان «اصول مبارزه با قحطی» در هند انجام شد. این عملیات شامل سه مرحله بود: ۱) کمبود نسبی غذا ۲) کمبود غذا ۳) قحطی. آنها بایستی طی این سه مرحله، غذاها را بهطور صحیح طبقهبندی و انبار میکردند تا به هنگام کمبود و قحطی، به مشکلی بر نخورند. پیشرفت فناوری به تولید محصولات کشاورزی مرغوب کمک شایانی کرد و همچنین موجب وقوع «انقلاب سبز» در دههی ۶۰ قرن بیستم شد. بسیاری معتقد بودند که انقلاب سبز، بحران کمبود غذای دنیا را پایان خواهد بخشید. با اینحال، برخی دیگر نیز با وجود هزینه بالای تهیهی کود و سموم مورد نیاز کشاورزی، انقلاب سبز را چارهی مناسبی برای از بین بردن کمبود غذا نمیدانستند. در حال حاضر، سازمان «برنامه جهانی غذا» و «سازمان توسعه بینالمللی آمریکا» شیوههای نوین و پیچیدهای برای حل مشکلات کمبود غذا اتخاذ کردهاند. این روشها دارای ۵ مرحله بوده و میزان و شدت قحطیهای احتمالی را اندازهگیری میکنند.
خطرات بروز قحطی در آینده
طبق آخرین تخمینها، انتظار میرود جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰، به ۹٫۲ میلیارد نفر برسد. بنابراین، تقاضا برای غذا نیز درسالهای آینده، بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت. با اینحال، تهدیدی که اکنون پیش روی ماست، خطر به اتمام رسیدن منابع طبیعی زمین در آیندهی نزدیک است. امروزه، منابع آب شیرین زمین به دلیل آلودگی بالای هوا، تبخیر و رسوب بیش از حد رو به اتمام است. با وجود چنین شرایطی، درک این موضوع که آیا در آینده آب کافی برای آبیاری محصولات کشاورزی و یا حتی تأمین نیازهای اولیهی بشر مانند نوشیدن، میسر خواهد شد یا یا خیر، بسیار دشوار است. تغییرات آب و هوایی شرایط را با افزایش احتمال وقوع سیل و خشکسالی (بسته به مکان و زمان) بدتر میکند که خود ممکن است به زمینهای زراعی آسیب زده و در نتیجه، موجب بروز قحطی و یا خشکسالی شود.