هرآنچه باید درباره دبی بدانید
بعد از سالها خاک تحریریه خوردن و قلم به نگارش حوزه ی آیتی سپردن، امکان فعالیت در حوزه گردشگری فراهم میشود. آنقدر غرق آیتی شدهام که جهان و مردم و هرچه در آن است را فقط و فقط از دید آیتی و تکنولوژی میبینم. نگاهم آنقدر فناورانه شده که چنین میاندیشم... گیاهان، جانداران، زمین و آسمان فقط در چرخه آیتی استوارند... آنقدر محو بازار تکنولوژی شدهام که همه را فروشنده و کاسب فناوری میدانم. از صبح که بیدار میشوم نمایشگر موبایل میشود همه زندگیام و ارتباطاتم محدود به شبکههای اجتماعی و در راستای فناوری است. سوار اتوبوس و تاکسی و مترو میشوم و آدمها را بر اساس گوشی هوشمندشان میسنجم. چشم بسته میدانم فردی که کنارم نشسته کاربر آیفون است یا یکی از گوشیهای هواوی، سامسونگ یا سونی دست میگیرد. روانشناس موبایلی شدهام؛ آنکه دو گوشی فیچرفون دارد زندگیاش آشفته است و او که از گوشی موبایلش موسیقی گوش میکند، قطعا تنهاست... خانمهای خانهدار را بر اساس برند موبایلی و نوع مکالماتشان تشخیص میدهم... به مکالمات حساس شدهام... حتی بیصدا و در سکوت فقط فناوریهای مورد استفاده اطرافم جذبم میکنند... اما حالا بعد از مدتی که کمی از تکنولوژی فاصله گرفتهام دنیا را قشنگتر و رنگیتر میبینی. کمتر گوشی موبایل اطرافیانم توجهم را جلب میکند. بعد از ورود به حوزه گردشگری وقتی برای اولین بار سفر میکنم، در کابین هواپیما دنبال مانیتور پشت صندلی نیستم و حتی متوجه نمیشوم که مانیتوری در کار نیست. به اطرافم بیشتر توجه میکنم. فراموش میکنم آیپد را روشن کنم و به برنامههایی که از پیش قرار بوده در فرصتی مناسب و بدون اینترنت، بپردازم... در ارتفاع ۳۴ هزار پایی فقط زمین و شگفتیهایش را به نظاره مینشینیم و تعجب میکنم که چقدر از زمین دور شدهام... آنقدر دور که انگار تازه متولد شدهام و برای اولین بار است که زمین را اینگونه میبینم... کوهها، شهرها، آبادیها، دریا و آسمان رنگ دیگری دارد... نخستین بار که به امارات سفر کردم، دبی را شهر پلاستیکی نامیدم. همه چیز دستساز بشر است و غیر از بیابان همه آیتمها دستکاری شدهاند. برجهایی که سربهفلککشیدهاند و نمایی لوکس و عجیب به این شهر بخشیدهاند. بالاخره از فراز آسمانها به زمین مینشینیم؛ اگرچه مسیر طولانی است و راهروها و راهپلههای زیادی را مجبوریم بپیماییم تا به بخش بررسی مدارک و ویزا برسیم، اما تنوع نژادی و رنگ پوست افرادی که با لباسها و فرم موهایشان، ملیتشان را به نمایش میگذارد توجهم را جلب میکند. ساعتی که به انتظار بررسی پاسپورت و اسکن چشم میگذرد، از آسیای شرقی، هند، آلمان، آمریکا، گرجستان، عربستان ... زبانها، لهجهها و پوشششان بیشتر توجهم را جلب میکند. هوای داخل مطبوع است. حالا خودم را برای هوایی داغ حدود ۴۰ درجه آماده میکنم. آنقدر تفاوت هوا فاحش است که به سرعت عرق روی پیشانیام مینشیند. فرودگاه شلوغ است و مسافران از همه دنیا به اینجا آمدهاند، عدهای قصد تغییر مسیر دارند و عدهای دبی را برای خوشگذارنی انتخاب کردهاند. با وجود شلوغی فروگاه و تردد مردم، چنان نظمی حاکم است که گویی همه بر اساس برنامهای از پیش تعیین شده حرکت میکنند. از همه عجیبتر فضای بیرونی فرودگاه است که با وجود تردد بیش از حد اتومبیلها، نه ترافیکی وجود دارد و نه سر و صدایی. کمکم به جزییات بیشتر توجه میکنم. سوار تاکسی میشوم مسیر فرودگاه تا هتل از بزرگراه شیخ زائد میگذریم و این مسیر با وجود برجهای سربهفلککشیده جذابیت خاصی دارد. برجهایی زیبا که از دل خاک سر برآوردهاند و هیچ جای دنیا نمونهاش وجود ندارد. برجهایی که حالا سر برآسمان برآوردهاند کمتر از ۶ ماه پیش، یا وجود نداشتند یا در حال ساخت و نیمه کاره بودند و این موضوع نشان میدهد که دبی شهری زنده و در حال رشد است. در هوایی داغ که کمتر پیش میآید موجودی زنده در خیابانها پیادهروی کند، درختان و چمنهای سرسبز میبینم. قبلا به هیچکدامشان توجه نکرده بودم. سیستم آبیاری، شهرسازی، همه و همه دخیلاند تا شهری از دل بیابان به یکی از مدرنترین شهرهای دنیا بدل شود. این شهر شگفتیهای زیادی دارد؛ از بلندترین برجهای دنیا گرفته تا بزرگترین مراکز خرید، پیست اسکی در بیابان و هتلهایی که اتاقها و رستورانهایی در قلب اقیانوس دارند.
Mall of Emirat
بعد از حدود ۵۰ ساعتی که فرصت خوابیدن نداشتم استراحتی میکنم و تصمیم میگیرم از امارات مال دیدن کنم. مرکزی به وسعتی باورنکردنی. همه برندهای پوشاک در این مرکز وجود دارند و فروشگاهی بزرگ به خود اختصاص دادهاند. از برندهای لوکس و گرانقیمت تا فروشگاههایی که اجناس ارزان و چینی میفروشند. معمولا وارد فروشگاههای لوکس نمیشوم و تنها به گذر از جلویشان و نگاهی گذرا اکتفا میکنم. اما برندهایی که قیمتهای منطقیتری دارند را انتخاب میکنم. همیشه اول دنبال اجناس مورد نظرم میگردم و بلافاصله برچسب قیمتشان را بررسی میکنم و معمولا قیمتها تعجبم را برمیانگیزد.اما وقتی به اطمینان به اصل بودن برند فکر میکنم، قانع میشوم. از خرید که بگذریم به پیست اسکی میرسم. ۲۲.۵۰۰ متر مربع از این مرکز فروشگاهی به پیست اسکی (Ski Dubai) اختصاص دارد. پیستی با ۵ مسیر اسکی به طول ۴۰۰ متر که ۶۰۰۰ تن برف سفید خالص و تمیز در آن وجود دارد. اینجا بزرگترین یخچال دنیاست. جایی که دمای هوا بیش از ۵۰ درجه سانتیگراد است تولید برف مصنوعی و از سوی دیگر خنک نگه داشتن فضایی که مدام از جمعیت هنگفتی پر است حتما نتیجه تلاش انسانهایی کاردان است. اطراف پیست تماما از شیشه تشکیل شده و همه افراد میتوانند از بیرون آن را تماشا کنند. در طبقه دیگری از این پاساژ کلوب بازی و سرگرمی برای کودکان در نظر گرفته شده که از بیلیارد و بولینگ تا فوتبالدستی و بازیهای فکری مناسب همه گروههای سنی را شامل میشود.
سوق مدینه جمیرا
مدینه جمیرا مقصد بعدی است که انتهای خیابان جمیرا و در ۱ کیلومتری برج العرب، هتل جمیرا بیچ و پارک آبی وایلد وادی قرار دارد. فرودگاه بینالمللی دبی در فاصله زمانی ۳۰ دقیقهای این استراحتگاه قرار دارد. قصد دارم از بازار مدینه جمیرا دیدن کنم. از در ورودی کوچکی وارد میشوم. همه آیتمها از بازارهای سنتی و قدیمی نشئت گرفته اما حسی از فضایی مدرن را القا میکند. بازار مسقف با معماری قدیمی، گاریهای قدیمی، لباسهای سنتی، سبک چینش و دکور فروشگاهها اصلا شباهتی به مراکز خرید مدرن ندارد. همه چیز سنتی است و این فضای عجیب نوستالژیک از دیوارها و میز و صندلیها گرفته تا سقف و کف همه از چوب تشکیل شده و ترکیب بندی عجیبی دارد. راهروهای پیچدرپیچ هرکدام به راهی دیگر میرسد. لابهلای فروشگاهها، چندین کافه و رستوران وجود دارد. اگرچه راهروها باریک هستند اما وارد هر کافه یا رستوارنی که میشوم فضایی بزرگ و عجیب دارد. هر رستورانی از سبک خاصی برخوردار است. یکی عربی است و کارکنانش هم دیشداشه به تن دارند و غذاها به بهترین شکل سرو میشود. دیگری ایتالیایی است و به سرعت میتوان متوجه رفتار گرم و صمیمی کارکنان ایتالیایی تبارش شد. گاریها اما آیتمهای جالب و جذاب مدینه جمیرا هستند. هر گاری جنسی خاص عرضه میکند یکی اجناس تزیینی دارد و دیگری صنایع دستی و تزیینات دیوار کوب امارات را عرضه میکند. رستوران ایتالیایی را انتخاب میکنم. فضایی شاعرانه دارد. پیش خدمت مرا به میزی تکنفره هدایت میکند و سفارش غذا میگیرد. انقدر صمیمانه برخورد میکند که به خود اجازه میدهم دربارهی تاریخچه مدینه جمیرا سوال بپرسم. میگوید:
مساحت اینجا بیش از ۴۰ هکتار است و بزرگترین تفریحگاه مجلل دبی به شمار میرود. طراحی این تفریحگاه از شهرهای سنتی مناطق عربنشین الهام گرفته شده است.
وقتی درباره مالکیت مدینه جمیرا سوال میکنم میگوید:
مالک مدینه جمیرا، شرکت جمیرا است که مالکیت تنها هتل ۷ ستارهی جهان را نیز داراست. این تفریحگاه دو هتل بوتیک به نامهای «القصر» و «مینا السلام» است که بیش از ۴۰ رستوران لوکس و کلاس جهانی دارد و از لوکسترین استراحتگاههای جهان به شمار میرود.
بعد از صرف غذا اگرچه کمی دیر شده و تقریبا همه فروشگاهها تعطیل شدهاند اما تصمیم میگیرم فضای بیرون را هم ببینم. یکی از درهای خروجی را انتخاب میکنم. ظاهرا رو به دریاچهای است. بیشتر دقت میکنم ساختمانهایی با فاصله داخل آب بنا شدهاند. اینجا شهر ونیزی دبی است. معماری این شهرک بهگونهای است که تلاش شده از الگوی شهر ونیز ایتالیا استفاده شود. ضمن اینکه بادگیرهای برآمده در بلندای ساختمانهای این شهرک، بادگیرهای شهر یزد را تداعی میکند. مجموعه مدینه الجمیره در دبی که به آن ونیز دبی نیز گفته میشود، با الهام از معماری كشورهای عربی و منطقه خلیجفارس ساخته شده است. این شهر زیبا و مدرن با هزینهای بالغ بر ۱۱ میلیارد دلار ساخته شده و گردشگران با اقامت در هتلها و منازل لوكس آن میتوانند اقامت در یک شهر آبی را تجربه كرده و با قایقهای چوبی در ونیزی مصنوعی گردش كنند.
دبی مال
دبیمال یکی دیگر از شگفتیهای شهر دبی است این مرکز خرید در جوار برج خلیفه قرار دارد و یکی از ویژگیهای آن به شمار میرود. دبیمال نسبت به امارات مال مدرنتر است و البته همه برندها را در خود جای داده است. یکی از ویژگیهای این مرکز وجود بزرگترین آکواریوم دنیا است که میتوان داخل راهروهای آکواریوم قدم زد و همه حیوانات دریایی را تماشا کرد.
اینترنت سیتی
اگرچه سفر کوتاه است اما تلاش میکنم تا جایی که میتوانم جاهای دیدنی را ببینم. بهدلیل کاری مجبورم به اینترنت سیتی هم سربزنم. از بزرگراه شیخ زاید وارد منطقهای میشوم که همه برندهای آیتی را شامل میشود روی ساختمان بلندی لوگوی اچ پی حک شده و دیگری ساختمان سونی، یکی به مایکروسافت اختصاص دارد و دیگری ساختمانی مربوط به اوراکل و وودافون است .... وارد یکی از ساختمانها میشوم کاملا اداری و شیک است همه کارمندان لباسهایی مناسب پوشیدهاند بعد از یکی دو ساعتی که به کارهای مربوط به ژورنالیستی و آیتی میگذرد موقع ناهار است. اگرچه هوای داخل ساختمان کاملا خنک و مطبوع است، بهمحض خارج شدن هوای داغ بیرون تمام وجودم را در بر میگیرد. چند دقیقهای مجبورم پیاده روی کنم تا به رستوران برسم. بهسختی میتوان این هوا را تحمل کرد. آفتاب داغ و سوزان و شدت گرمی هوا شاید تنها آیتمی است که عربها نتوانستهاند برایش چارهای بیندیشند جز استفاده از اتومبیلهای گرانقیمت و لوکسی که گرما درونش نفوذ نمیکند ... به رستوارن که وارد میشوم تفاوت این مکان را با جاهای دیگر به وضوح حس میکنم. نحوهی پوشش، سرو و نوع غذا حکایت از اداری بودن این منطقه دارد. حتی به گفتوگوها هم که دقت میکنم همه در راستای کاری است.
برج خلیفه
برج خلیفه، آسمانخراشی در شهر دبی است. این برج با ۱۶۳ طبقه و ۸۲۸ متر ارتفاع، در حال حاضر بلندترین سازه و آسمانخراش ساخته شده به دست انسان است. برج خلیفه بیش از هزار واحد آپارتمان، ۴۹ طبقه اداری، ۴ استخر و یک کتابخانه دارد. همچنین هتل آرمانی با ۱۶۰ اتاق به طراحی جورجیو آرمانی در طبقات پایینیتر برج واقع شده است. تهیه شده در کجارو