سفر با گوگل؛ آیا فناوری می تواند به بهتر شدن تعطیلات کمک کند؟
صحبت کردن با تلفن همراه در خیابان رفتاری کاملا پذیرفته شده است. ولی صحبت کردن با خود تلفن همراه موضوع دیگری است. فکر میکنم رفتار من که در وسط یک جمعیت خوشحال و دوربین به دست در پل «پونته وچیو» (Ponte Vecchio) از گوشی خودم پرسیدم: «خوب گوگل، یک کافه بستنی خوب در همین حوالی به من نشان بده» رفتار هوشمندانهای نبود.
به گوگل گفتم: «Ok Google; Show me a good gelateria near here» (خوب گوگل، یک کافه بستنی خوب در همین حوالی به من نشان بده)؛ ولی به این صورت روی صفحه نمایش حک شد: «Show me if he could chill out a Rooney» (به من ثابت کن که او میتواند رونی را آرام کند) و سپس، لینکی به فیلم «روز تعطیل فریس بولر» ساختهی جان هیوز نشانم داد. وقتی برای بار چهارم این جمله را تکرار کردم یک صدای ماشینی به من پاسخ داد:
فهرستی از چند کافه بستنی خوب به شما نشان داده میشود
و سپس، اسم چند بستنی فروشی جلوی چشمانم ظاهر شد که شامل عکس، اطلاعات تماس، نقشهی مسیر و نظرات کاربران بود.
ولی، نکتهای هست که هیچ وقت در مورد دستیار صوتی Google Now به من نگفته بودند. من فلورانس را حداقل به اندازهی گوگل میشناسم؛ همان قدر هم عاشق بستنیهای ایتالیایی هستم. نکتهی جالبی در آن فهرستی وجود داشت: «دللا پاسرا» (Gelateria della Passera) یک بستنی فروشی نقلی در میدانی کوچک و با صفا است که طعمهایی عالی مانند پرتقالی شکلاتی به مشتریانش ارائه میدهد و نزدیکترین گزینه به پونته وچیو است؛ حتی نزدیکتر از «کاراپینای» بسیار عالی (Carapina) که خانم گوگل توصیه میکرد و البته، دومین انتخاب من است.
بعضی از ابزارها مانند گوگل مپ (Google Maps) و استریت ویو (Street View) دوستان قدیمی هستند که تبدیل به یکی از اعضای خانوادهها شدهاند. غیر از اینکه به خاطر استفاده از ایمیل همیشه و در همه جا در دسترس هستم، گوگل مپ هم دلیل دیگری است که ترغیب میشود از گوشی هوشمند استفاده کنم – به این ترتیب، میتوانم کوتاهترین مسیر به سمت مقصدم را پیدا کنم و چون در خیلی از موارد، زمان حرکت اتوبوس و قطار هم در آن ذکر شده است، دیگر زمان زیادی را صرف زمانبندی و نگاه کردن به نقشههای کاغذی نمیکنم. گوشیهای هوشمند تنها زمانی مفید هستند که باطری آنها هنوز شارژ دارد.
Google Now، اولین بار در جولای ۲۰۱۲ در یک گوشی اندرویدی معرفی شد و حالا در آیفونها هم در دسترس است. چیزی که گیجکننده است آن است که این برنامه، در واقع دو قابلیت در یک پکیج است. یکی از آنها، جستجوی صوتی (Voice Search) است که دستیار صوتی کنترل شدهای است که تنها با گفتن عبارت Ok Google (یا حتی OK Goo و K Goo) فعال میشود. دیگری، یک دستیار شخصی هوشمند است که هدف آن، ارائهی اطلاعات، پیش از درخواست کاربر است.
فرض کنیم که تاییدیهی رزرو پرواز را به ایمیل شما فرستادند. با توجه به سرویسی که در کشور شما استفاده میشود، Google Now آن را تبدیل به یک کارت میکند که همان روز پرواز، به صورت یک منوی پاپ-آپ روی صفحه نشان داده میشود و این منو، شامل زمان پرواز، پایانه و وضعیت پرواز است. به این ترتیب، میتوانید برای خروج از خانه و رفتن به فرودگاه، با توجه به حجم ترافیک مسیر پیش رو، برنامهریزی کنید. کارتهای دیگر شامل اخبار پیش بینی آب و هوای محل فعلی و مقصد آتی، زمان بازگشت به خانه، یادآوریهای تولد، صورتحسابهای پرداخت، رزرو هتل و رستوران و غیره است. بیشتر این اطلاعات بر اساس عادتهای روزانهی شما تنظیم میشود. پس از مدتی، اطلاعات ترافیکی را بر اساس مسیرهایی که مرتبا طی میکنید، به اطلاع شما خواهد رساند. همچنین این برنامه محل دقیق جایی که ماشین خود را پارک میکنید را هم میداند. به Googleverse دانا خوش آمدید!
حداقل ظاهر امر که این چنین است. ولی، Google Now کارتهای زیادی غیر از کارتهای هواشناسی به من نشان نداد. در واقع، در بسیاری از چالشهایی که پیش میآیند، یک عنصر «ثانویه» هم دخیل است. به باغچهی خودمان رفته بودیم تا موادی را برای شام تهیه کنیم. از گوگل خواستم عکسهایی از آویشن (thyme) به ما نشان بدهد. نتیجهی کار تقریبا خوب بود. ولی جملهی «Show me thyme» (آویشن را نشانم بده) را باید به صورت کامل «Show me the herb thyme» (گیاه آویشن را نشانم بده) گفت تا گوگل به جای عکس گیاه مورد نظر زمان و ساعت (Time) را اعلام نکند (به خاطر هم وزن و هم قافیه بودن دو کلمهی آویشن: thyme و ساعت: time در زبان انگلیسی که باعث به اشتباه افتادن گوگل میشود). اما زمانی که یکی از همراهانمان میخواست به ما ثابت کند که خیلی راحت میتوان طوری برنامهریزی کرد که هر زمان که به نزدیکی سوپرمارکتی خارج از محدودهی تعیین شده میرسیم Google Now به ما هشدار دهد، کاملا سکوت کرد و هیچ واکنشی بروز نداد. «این که دیروز کار میکرد» تبدیل به تکیه کلام این روزهای ما شده است.
این قابلیت هم درست مانند عینک گوگل (Google Glass) که تجربهی موفقی نبود (و خود گوگل هم متوجهی این موضوع شد – خیلی از سازندگان مهم تکنولوژی دیگر از این محصول استفاده نمیکنند و کاربران عمومی آن نیز از سال ۲۰۱۴ دیگر در مورد استفاده از آن مطمئن نیستند)، هنوز ابهامات زیادی دارد. میتوانید عکسها یا فیلمها را مستقیما از این عینکهای پوشیدنی دریافت کنید، اما کیفیت بدی دارند؛ این عینکها باعث میشوند من سرگیجه بگیرم و وقتی سعی کردم نوشتههای یک بطری روغن زیتون را به انگلیسی ترجمه کنم، هیچ نتیجهای عایدم نشد. این قابلیت که به فرد کمک میکند آسمانها را ببیند و حتی در روز روشن هم بتواند صور فلکی را تشخیص بدهد قطعا تجربهی دلپذیری است؛ اما قرار نیست که دنیای مسافرت را از این رو به آن رو کند.
در نهایت، آن چه که این سفر به من ثابت کرد این بود که ارزشمندترین ویژگی گوگل برای کسانی که در تعطیلات به سر میبرند – حداقل تا زمانی که گوگل بتواند با رانندگان تاکسی به لهجهی ناپلی بحث کند – همچنان نقشهی گوگل و جستجوی گوگل (Google Search) است. مطمئنا، امکان جستجو بدون استفاده از دستها و انگشتها و نیز دریافت نتایج شفاهی ویژگی خیلی مفیدی است؛ ولی کارتهای پیش بینی کنندهی Google Now را باید به صورت دستی پیدا کرد – شخصا، فکر میکنم این کارتها کمی لغزنده هستند و از دست کاربر لیز میخورند. اعتراف میکنم این که بتوانیم از منوی یک رستوران عکس بگیریم و با استفاده از ترجمهی گوگل (Google Translate) که از بیش از ۵۰ زبان زندهی دنیا پشتیبانی میکند، ترجمهی انگلیسی آن را دریافت کنیم واقعا ویژگی مفید و به درد بخوری است (البته کامل و بدون نقص هم نیست، ولی از هیچ چی بهتر است). برنامهی استریت ویو و / یا گوگل ارث (Google Earth) هم همیشه برنامهای عالی برای نگاه کردن به محوطهی آپارتمانهایی است که برای اجاره در سایتهایی مانند Airbnb قرار داده شدهاند.
خیلی از ما دیگر در تعطیلات، کتابچهی راهنما با خودمان نمیبریم، چون مطمئن هستیم که تمام اطلاعاتی که لازم داریم را میتوانیم با استفاده از گوشیهای هوشمندمان به دست بیاوریم. در سفری که رفتم چند ترفند جدید یاد گرفتم؛ اما چیزی که جای آن خالی بود این بود که حس کنم در آغوش گرم کسی هستم که میتوانم به آن اعتماد کنم. این روزها با کشیدن یک انگشت روی صفحه نمایش گوشیهای هوشمند، مسافرین میتوانند دریایی از اطلاعات را به دست بیاورند. اما، چیزی که کمبود آن به چشم میخورد، نظارت بر کیفیت است.