کشور زیبا و کوچک مالدیو از ۱۲۰۰ جزیرهی مرجانی جدا از هم تشکیل شده است و در حاشیهی شمالی خط استوا در اقیانوس هند قرار دارد. تنها ۲۰۰ جزیره از این مجموعه جزایر دیدنی مسکونی هستند و جمعیتی بالغ بر ۳۹۳,۹۸۸ نفر دارند.
جزایر مالدیو با درختان نخل سربهفلک کشیده، سواحل سفید و آبهای کریستالی، در حین سادگی بینظیرند. ارتفاع هیچ یک از این جزایر بیش از دو متر و سی سانت از سطح دریا نیست. همین ویژگی سبب شده که این جزایر زیبا مستعد فرسایش و نابودی باشند. سونامی که در دسامبر ۲۰۰۴ رخ داد، سبب نابودی تعدادی از آنها شد.
آنچه امروزه بهعنوان فرهنگ مردم مالدیو میشناسیم، در حدود قرن سوم پیش از میلاد شکل گرفته است. البته، یک دورهی ۱۴۰۰ ساله حاکمیت بودا بر این جزایر تاثیر بسزایی در فرهنگ مردم داشته است.
موقعیت استراتژیک این جزایر، مردم خاورمیانه را در حدود قرن ۱۰ میلادی به مالدیو کشاند و کمکم دین اسلام به این منطقه نفوذ کرد. علارقم قرنها حاکمیت امیران مسلمان بر این جزایر، آلمانها در قرن ۱۷ و بعدها انگلیسیها کنترل این سرزمین را به دست گرفتند. اما، در سال ۱۹۶۵، مالدیویها توانستند حکومت را از دست انگلیسیها بگیرند. ۳ سال بعد، کشور مالدیو بهعنوان جمهوری اعلام استقلال کرد. مردم این سرزمین هزارپاره، در ۲۶ام ژوئیه روز استقلال مالدیو را جشن میگیرند.
از آن دسته آدمهایی نیستم که عشق لمدادن و استراحتکردن و آفتابگرفتن لب ساحل باشم. گذشته از این، خیلی از دوستانم میگفتند بیشتر از یک هفته ماندن در مالدیو خستهکننده میشود، اما، با همه این حرفها، عازم سفری هیجانانگیز به جزایر مالدیو شدم.
در مالدیو، باند پرواز کنار ساحل دریا است و همین برای من یک نشانهی خوب بود. آنچه شنیده بودم با آنچه میدیدم کاملا متفاوت بود. ۱۰ روزی که آنجا بودم فقط نیم ساعتی را کنار ساحل لم دادم و چند دقیقهای هم چرت زدم، آن هم بهخاطر اینکه سرم چنان شلوغ بود که خسته و کوفته شده بودم.
یکبار، وقتی توجهام به ابرهای زیبای آسمان مالدیو افتاد، تصمیم گرفتم، از آسمان، از این جزایر مرجانی زیبا عکسبرداری کنم. از هتل یک پرواز دریایی رزرو کردم. هواپیما باید از میل (capital Male) میآمد، چون در جزیرهای که عرض ۱۰۰ متری داشت اصلا فرودگاهی نبود.
در انتظار هواپیمای دریایی، روی شنهای ساحل نشسته بودم و به این فکر میکردم که آیا یک هواپیمای دریایی میتواند من و دو کولهپشتی پر از تجهیزات را حمل کند. آخر سر، شیای کوچک بهاندازهی یک نقطه در آسمان ظاهر شد. نزدیک و نزدیکتر میشد و در نهایت هواپیمای کوچکی روی آب نشست و آرام آرام بهسمت ساحل آمد؛ در کمتر از چند دقیقه پرندهای ۲۰ متری که ظرفیت ۱۲ سرنشین داشت موجها را پشت سر میگذاشت و بهسمت من میآمد.مهماندار هواپیما با لباس سفید پایین آمد و پرسید:
آقای الگ؟
نگاهی به دوروبرم انداختم، کسی در ساحل نبود، و گفتم بله.
خوش آمدید، آقا.
روی صندلی، کنار خلبان، نشستم، پنجره را باز کردم و پرواز کردیم.
۲ ساعتی طول کشید تا شمال و جنوب جزایر را دور بزنیم، یعنی حدود ۱۰درصد از مالدیو را دیده بودیم. همراه خودم ۴ دوربین داشتم؛ بیشتر عکسهای معمولی گرفتم، اما آخر سر تصمیم گرفتم یک پانوراما هم بگیرم.
نمیدانستم با سرعت ۱۵۰ کیلومتر در ساعت عکسها چه شکلی از آب در میآیند. راههای مختلف عکسبرداری را امتحان کردم، بی آنکه از نتیجهی کار مطمئن باشم.
عصر آن روز، فایل عکسها را برای دوستانم در مسکو ارسال کردم و عصر روز بعد بیش از ۲ گیگابایت عکس از مالدیو روی وبسایت ایرپانو آپلود شده بود. وقت صبحانه، میشنیدم که مردم از کندی سرعت اینترنت شکایت میکنند، من هم بدون اینکه به روی خودم بیارم مربا روی نان میمالیدم.
بعد از ظهر، همکارم (Andrey Zubets) با من تماس گرفت. اولین جملهاش این بود: «نمیشه این عکسا رو سرهم کرد.» خواهش کردم تلاشش را بکند و البته از حربهی پاچهخواری هم استفاده کردم که مثل اینکه افاقه کرد، چون روز بعد اندری عکس پانوراما را برایم فرستاد.
تصویر پانوراما
برای دیدن تورهای مجازی خاصترین نقاط دنیا صفحه مخصوص آن را در کجارو دنبال کنید.
فراموش نکنید، نظرات شما به ما انرژی میدهد.