آشنایی با مفهوم گردشگری سیاه
ما تا به امروز، شما خوانندگان عزیز را در قالب مجموعه مطالب گردشگری وحشت، به سفری در دل ترس و هیجان بردیم. مهم نیست که یک داستان تا چه حد برگرفته از واقعیت یا آمیخته با خرافات و زرق و برق ظاهری باشد، همانقدر که بازدیدکننده را به هیجان بیاورد کافی است، تا یک مکان جدید به فهرست تورهای گردشگری وحشت اضافه شود.
اما آیا تا به حال اسم «گردشگری سیاه» (Dark Tourism) به گوشتان خورده است؟ شاید در وهلهی نخست، به نظر برسد که این شاخه از صنعت توریسم هم قرابتی با دنیای گردشگری وحشت دارد. البته این مسئله شاید چندان هم اشتباه نباشد، اما خب البته دنیای گردشگری سیاه از میان سرزمینهای وهمآلود دیگری میگذرد. سرزمینهایی که با نام مرگ تقدیس شدهاند. اما شاید در ابتدا بهتر باشد اندکی بیشتر با منشأ این نام ترسناک آشنا شویم.
توریسم سیاه که با نامهایی همچون «Black Tourism» یا «Grief tourism» نیز شناخته میشود، در برگیرندهی بخشی از صنعت گردشگری است که مسافران را به بازدید مکانهای تاریخی میبرد که در گذشته با فجایع طبیعی، مرگ و تراژدیهای انسانی در ارتباط بودهاند. شاید زمانی مردم بیشتر ترجیح میدادند که اوقات تعطیل خود را به بازدید از زیبایی بهشتیِ طبیعت یا درخشش آثار هنری و معماری سپری کنند، اما این روزها ظاهرا ورق برگشته است. باتوجهبه تغییر ذائقهی گردشگران، این چنین تاریخچهای اگرچه توأم با درد و رنج است، اما دلیلی خوب برای بازدید این مکانها بهشمار میآید. البته باید توجه داشت که بازدید از چنین مقاصد گردشگری، بهتنهایی نمیتواند بازدیدکننده را بهعنوان یک گردشگر دنیای تاریکی و سیاهی معرفی کند!
برخلاف آنچه که شاید همان نخستین باری که این واژه را میشنویم در ذهنمان تداعی شود، گردشگری سیاه آنقدرها هم تیره و تار و تلخ نیست. لغت «سیاه» اینجا بیشتر به فصلی سیاه در تاریخ اشاره دارد و شاید بررسی این سیاهی در تاریخ بشریت مجذوبکننده هم باشد و البته همین مسئله منبع تغذیهای مناسب برای دنیای گردشگری است.
آیا تا به حال به موزههای جنگ یا یادبود رفتهاید، به گورستان تاریخی و آرامگاهی باستانی سر زدهاید؟ دیوار برلین یا یادبود حادثه یازده سپتامبر و.. توجهتان را به خود جلب کرده است؟ در تمام این حالات شما به نحوی بامفهوم گردشگری سیاه در ارتباط بودهاید. شاید نه آنگونه که در نگاه اول تصورش را داشتهاید، اما به هر حال فکر شما جایی در میانهی مفهوم مرگ و زندگیهای از دست رفته حضور داشته است. اما پس واقعا گردشگری سیاه چیست؟ برای درک بهتر این موضوع نگاهی به درونمایهی اصلی این قسم از گردشگری خواهیم انداخت.
برای گردشگری سیاه معادل دیگری نیز در نظر گرفته شده است، «Thanatourism». این عبارت از لغت «Thanatos» مشتق شده که در زبان یونان باستان به معنای «مرگ» به کار میرفته است و البته بیشتر به مرگی توأم با خشونت ارجاع داده میشود. استفاده از این عبارت در معنای واقعی خود، یک گردشگر را به گردشگری واقعی و طالب سفر در دنیای تیره و تار تبدیل میکند. اما در حالت کلی در گردشگری تاریک آنچه بیشتر حائز اهمیت است، ارزش تاریخی این مکانها است، نه لزوما خشونت، مرگ یا درد و رنجی که نصیب عدهای از انسانها شده است.
اما واقعا چرا عدهای از گردشگران اینگونه مشتاق بازید از مکانهای باقیمانده از خشونت، سبعیت و قساوت نوع بشر هستند. این همان سوالی است که مرکز دانشگاهی جدید به نام «انجمن تحقیقاتی گردشگری سیاه» (the Institute forDark Tourism Research) به آن پرداخته است. این انجمن در «دانشگاه مرکزی لنکشایر» (Lancashire) در بریتانیا مشغول به فعالیت است.
این نخستین مرکز تحقیقاتی در نوع خود است که در زمینهی بررسی و جستوجو پیرامون مکانهایی که از همین قانون پیروی میکنند، فعالیت دارد. مکانهایی که با مرگ، فجایع طبیعی یا خیلی ساده، جاذبههای ترسناک در ارتباط هستند. در این بررسیها، محققان در مورد رابطهی روانشناسی، انسان شناسی و البته تجارت نیز تحقیقاتی انجام میدهند و سعی در روشن کردن زوایای تاریک این ارتباط و تأثیر آن بر رونق این بخش از صنعت توریسم دارند. این مرکز تحقیقاتی، موضوع گردشگری سیاه را زیر میکروسکوپ قرار داده و انگیزهها را جستوجو میکند؛ این میل عجیب بشر برای بازدید از مکانهایی که خاطرهی مرگ و نابودی همنوعانشان را در ذهن دارند.
گردشگری سیاه، مرگ را به قلمرویی عمومیتر آورده است، دست کم این برداشتی است که «فیلیپ استون» (Philip Stone) رئیس اجرایی این انجمن دارد. او میگوید:
البته این میل و اشتیاق گردشگران برای حضور در این وادی، چیز چندان جدیدی هم نیست، فقط کافی است به یاد مردمانی بیفتیم که روزگاری برای تماشای نمایش سراسر خشونت و خونریزی نبرد گلادیاتورها به میادین نبرد رفته و شاهد کشته شدن بردگان به دست یکدیگر بودند. یا میتوان نیمنگاهی نیز به مراسم قربانی کردن قوم «مایا» داشت؛ آیینی مذهبی که البته از تماشاچیان خاص خود برخوردار بود. درنهایت مرگ علاوهبر آن جنبهی سایه وار و ترسناکش، برای انسان مرموز و ناشناخته است و شاید به همین دلیل است که اینگونه موردِ توجه قرار گرفته است.
در قرون وسطی، زائران در مسیر خود سری هم به مقابر میزدند، جایی که جایگاه اجساد شهدای مذهبی و البته مجرمان اعدام شده بود. حتی شاید برایتان جالب باشد که بدانید این نگاه حتی در طول دوران رمانتیک یعنی از اواخر قرن ۱۸ تا اوایل قرن ۱۹ هم ادامه داشت، دورانی که در آن آوردگاه نبرد «واترلو» (Waterloo) در فرانسه و خرابههای شهر معروف پمپئی (Pompeii) در ایتالیا مورد توجه این قسم از گردشگران قرار گرفته بودند. سفری که بهنوعی شاید اولین مسافرت از نوع گردشگری سیاه بود؛ حداقل به نظر «تونی سیتن» (Tony Seaton) که آن را محبوبترین و بزرگترین مقصد گردشگری مرگ و نابودی در عصر رمانتیک نام نهاده است.
اما نخستین مطالعات پیرامون گردشگری سیاه مدرن و امروزی بر مکانهایی متمرکز شده که با مرگ توأم با درد و شکنجه در یاد و خاطرهها باقی ماندهاند، جاهایی همچون میادین نبرد، اردوگاههای اسرای جنگ، زندان و البته گورستانها. البته این حیطه تنها شاهکارهای دست بشر را در بر نمیگیرد و البته لزوما شامل هر جایی که با درد و رنج جمسانی نشانهگذاری شده نیز نمیشود. گاهی حتی فاجعهی اقتصادی نیز مورد توجه بازدیدکنندگان قرار میگیرد. بهعنوان مثال میتوان به تور گردشگری در میان خرابههای افسانهای شهر «دیترویت» آمریکا اشاره کرد که نمادی از سقوط شهر و دور شدنش از آن درخشش و فریبندگی قدیمی هستند.
البته دراینمیان گروهی هم معتقدند که این بخش از گردشگری بهنوعی ادای احترامی نیز به درگذشتگان است. بهعنوان مثال «کشتی تایتانیک» و قربانیان آن را در نظر بگیرید. این یادمان و این توجه شاید در وهلهی اول با اندوه مرگ انسانهایی بیگناه در هم آمیخته باشد، اما در ادامه با خاطرات آنها و دنیایی که در آن میزیستند و مدتها است که فراموش شده، رنگ و لعاب میگیرد. اینگونه است که آنها فراموش نمیشوند، شاید از این دنیا رخت بربسته و راهی جهانی دیگر شده باشند، اما هنوز هم بخشی از حافظهی تاریخی ساکنان این کره را در اختیار خود گرفتهاند.
پس میبینیم که این نوع از گردشگری دارای سایه روشنهایی هم هست، چرا که همیشه تمرکز آن نه تنها روی چگونه کشته شدن مردم، که گاهی بر چگونه زندگی کردن آنها استوار است. اینجا است که نسیم زندگی گاهی هم در میان سرزمین مرگ و نابودی به وزش درمیآید. اینگونه گاهی به خاطر میآوریم که چه کسانی قهرمان بودند و چرا ما باید یاد آنها را زنده نگه داریم.
از دنیای فراموش شدهی استالین گرفته تا مزارع مرگ در کامبوج، پیامهای مختلفی از این مقاصد معروف دنیای گردشگری سیاه دریافت میشود. بهعنوان مثال در «آشوویتس»، انگیزهها بازشناسایی میشوند، درحالیکه در یادبود حادثهی یازده سپتامبر، پیام تعامل و بردباری در مقابل مصائب به گوش میرسد.
درنهایت شاید در نگاه اول به نظر برسد که گردشگران این حوزه، قدم در مسیری ناخوشایند و دردآلود گذاشتهاند، اما میبینیم که در عین حال فرصتی برای تدوین تاریخ ناخوشایند بشر نیز فراهم شده است. فرصتی برای انتقال این پیام که هنوز هم میتوان راهی برای جایگزین کردن این درد و رنج پیدا کرد، میتوان باور داشت که گذشتهها گذشته است و با درس گرفتن از آنها میشود به آیندهای روشنتر امید بست، تولدی دوباره برای بشر و انسانیتی که گاه گداری این میان به فراموشی سپرده شده است.
به عبارت دیگر ممکن است گردشگران در ابتدا به ظاهر وارد دنیای تیره و تار و سیاه شده باشند، اما درنهایت هدف همیشه این است که آنها را دوباره به سلامت به نور و روشنایی باز گرداند.
هدف ما نیز همین است. سعی ما بر این است که در قالب مجموعه مطالب جدیدی در باب گردشگری سیاه، شما را بیشتر با این مفهوم آشنا کرده و با مرور بهترین مقاصد گردشگری این حوزه، راه را برای شناساندن این بخش از گردشگری به گردشگران ایرانی فراهم آوریم.
امیدوارم همچون گذشته در این مسیر نیز همراه ما باشید. مشتاق شنیدن نظرات، پیشنهادها و انتقادات شما عزیزان هستیم.