بازتاب تولد مسیح در هنر هند؛ از شکوه دربار مغول تا رنگهای بومی
هنر همواره بازتابی از فرهنگها، باورها و تاثیرات محیط پیرامون هنرمندان است. در حالی که مسیحیت و رویدادهای کلیدی آن همچون تولد حضرت عیسی مسیح (ع)، برای قرنها الهامبخش نقاشان غربی بودهاند، هنرمندان هندی نیز با زبان بصری خاص خود، به این موضوع پرداختهاند. از دربار مغول، جایی که هنرمندان، مضامین مسیحی را با عناصر هنر اسلامی آمیختند، تا هنرمندانی که سبکهای بومی هند را با موضوعات مسیحی پیوند دادند، روایت مسیحیت در هنر هند، شکل منحصربهفردی یافته است.
هر یک از هنرمندان با الهام از زمینههای فرهنگی و اجتماعی خود و با تلفیق عناصر هنر هندی با مضامین مسیحی، آثاری خلق کردهاند که علاوه بر وفاداری به ریشههای فرهنگی، با زبان جهانی هنر نیز ارتباط برقرار میکند. در این نوشتار کوتاه، به معرفی چند نقاشی از تاریخ هنر هند میپردازیم که تولد عیسی مسیح (ع) را از دیدگاهی کاملا محلی و بومی به تصویر کشیدهاند.
چگونه هنرمندان هندی تولد عیسی مسیح (ع) را به تصویر کشیدند:
تولد عیسی مسیح در هنر غربی
تولد عیسی مسیح (ع) بهعنوان رویدادی مهم در انجیل، موضوع بسیاری از نقاشیهای هنرمندان غربی بوده است. این هنرمندان، اغلب با استفاده از ایدههای زیبا و خلاقیت رایج در فرهنگ خود، این رویداد را روی بوم نقاشی به تصویر کشیدهاند. این آثار غربی از جمله پرطرفدارترین نمونههای هنر مسیحی هستند و بهشکلگیری تصوری کمک کردهاند که جهان از این رویداد مقدس دارد؛ اما در عین حال، بهطور ناخودآگاه باعث شدهاند که افراد خارج از فرهنگ غربی، نقش کمتری در تاثیرگذاری بر این تصویر داشته باشند.
دربار مغول در صحنه تولد مسیح
با این حال، در طول قرون مختلف، هنرمندان هندی تلاش کردهاند تا چشمانداز خود را از این رویداد به نمایش بگذارند و تولد حضرت عیسی (ع) و دیگر موضوعات مسیحی را با سبکهای بومی و منحصربهفرد خود، نقاشی کنند. برخی از این هنرمندان بهطور آگاهانه و برخی دیگر ناخودآگاه، این کار را انجام دادهاند؛ اما نتیجه نهایی، مجموعه آثاری است که جان تازهای به روایت تولد مسیح (ع) و حتی مسیحیت میبخشد.
نقاشی به سبک مغول در قرن ۱۸ میلادی از مریم مقدس؛ اثر موجود در موزه بریتانیا؛ نام تصویرگر: نامشخص
امپراتور مغول، «محمد جلالالدین اکبر»، بهدلیل معرفی مسیحیت به شمال هند شناخته میشود. او با دعوت از مبلغان «یسوعی» برای حضور در دربارش، زمینه آشنایی با این دین را فراهم کرد. این مبلغان که متون مقدس و آثار هنری اروپایی با موضوعات مسیحی بههمراه داشتند، نقاشان دربار مغول را تحتتاثیر خود قرار دادند. همچنین، از اکبر و جانشینان او، نقاشیهای دیواری متعددی با مضامین مسیحی سفارش گرفتند؛ در این میان، برخی از نقاشان درباری نیز شروع به افزودن عناصر هنر اسلامی به این آثار کردند.
«نیها ورمانی» (Neha Vermani)، مورخ جنوب آسیا، در مورد یکی از نقاشیهای ساخته شده توسط هنرمندان دربار مغول صحبت میکند که در آن، «امپراتور جهانگیر» در صحنه تولد عیسی مسیح (ع) حضور دارد؛ صحنهای که بهطور سنتی، شامل مریم مقدس، یوسف نجار و حضرت عیسی در زمان نوزادی است. او دراینباره میگوید:
حاکمان مغول، خود را پادشاهی عادل میدیدند؛ کسانی که قادر به حفظ هماهنگی و تعادل در قلمروهای خود بودند؛ آنها خود را حاکمان جهانی میدانستند. اجازه همزیستی ادیان مختلف، بخش جداییناپذیر از تصویری بود که آنها از خود داشتند و میخواستند به یادگار بگذارند.
نقاشی مریم مقدس و نوزادش در ۱۶۳۰ میلادی و با تاثیر از هنر اسلامی از آرشیو کتابخانه بریتانیا؛ نام تصویرگر: نامشخص
عیسی مسیح با هویت سانتالی
سانتالی نام یکی از گروههای قومی است که در هند و بنگلادش زندگی میکنند و در مناطقی مانند ایالتهای اوتارپرادش، جارخند، بیهار، اوریسا و غرب بنگال در هند و همچنین در مناطق مختلف بنگلادش سکونت دارند.
«جامینی روی» (Jamini Roy)، که در سال ۱۸۸۷ میلادی در ایالت بنگال غربی هند (West Bengal) به دنیا آمد، به دلیل خلق یک زبان بصری منحصربهفرد شهرت دارد. او عناصر هنر فولکلور بنگالی و نقاشیهای کالیگات (Kalighat) را با هم ترکیب کرد؛ نقاشی کالیگات یک سبک هنری خاص است که در نزدیکی یک معبد مشهور به همین نام در شهر کلکته شکل گرفت.
«آشیش آناند» (Ashish Anand)، مدیرعامل و مدیر اجرایی شرکت هنری «دی ای جی» (DAG) میگوید:
منتقد هنری موسوم به «دبلیو جی آرچر» (WG Archer)، یک بار اشاره کرد که مسیح برای «جامینی روی»، نمایانگر یک شخصیت سانتالی (Santhal) بوده است.
نقاشی از تولد حضرت عیسی (ع)؛ نام تصویرگر: Jamini Roy
«آشیش آناند» در ادامه توضیح میدهد:
سادگی زندگی عیسی مسیح (ع) و فداکاری وی، «روی» را تحتتاثیر قرار داد. این امر باعث شد که نقاشیهای او با مضامین مسیحی، حداقل بهاندازه آثارش با موضوعات اساطیر هندو اهمیت داشته باشند. تمامی این آثار در سبک بومی مدرنیسمی (folk style of modernism) خلق شدهاند که او به شکلی خاص و منحصربهفرد، از آن خود کرده است.
مریم مقدس با پوشش هندی
«آنجلو دی فونسکا» (Angelo de Fonseca)، که در سال ۱۹۰۲ میلادی و در ایالت غربی «گوا» (Goa) به دنیا آمد، به واسطه خلق شمایلنگاریهای مسیحی منحصربهفردی شناخته میشود که ترکیبی از تاثیرات شرقی و غربی با حساسیتهای بومی زادگاهش بود. در نقاشیهای او، مریم مقدس دیگر بهعنوان یک دوشیزه با پوست روشن و لباس آبی به تصویر کشیده نمیشود؛ بلکه بهشکل یک زن هندی با پوستی قهوهای و پوشیده در «ساری» (لباس سنتی زنان هند) دیده میشود که جواهر سنتی زنان متاهل هندو را بر گردن دارد.
صحنههای کتاب مقدس انجیل در بسترهای محلی بازسازی میشوند و از نمادها و عناصر بومی استفاده میکنند که برای مخاطبان هندی آشنا و قابل درک است. فونسکا از طریق هنر خود، تلاش کرد تا روایت غرب به عنوان مهد زیبایی و خلاقیت هنری را به چالش بکشد.
«رینالد دسوزا» (Rinald D'Souza)، مدیر مرکز تحقیقات تاریخی زیویر (Xavier Centre of Historical Research) در گوا، دراینباره چنین میگوید:
فونسکا میخواست مسیحیت (که بهطور گسترده بهعنوان یک سنت دینی غربی دیده میشود) را در بستر شبه قاره هند قرار دهد. این نگرانی و دغدغه بود که باعث شد تا آبرنگهای او، مسیحیت را به شکلی جدید و بومی به تصویر بکشد.
نقاشی آبرنگ روی کاغذ در سال ۱۹۵۲ میلادی؛ نام تصویرگر: Angelo da Fonseca
به تاریخ هنر علاقهمند هستید؟ درباره تلفیق مدرنیسم با نقوش اسلامی و هندو چه فکر میکنید؟ نقاشیهای هنرمندان هندی مورد توجه شما قرار گرفت؟ لطفا کجارو و کاربران آن را نیز از نگاه و نظر ارزشمند خود مطلع سازید.
سوالات متداول
چگونه مضامین مسیحی به هنر مغولها راه یافت؟
مغولها از طریق دعوت مبلغان یسوعی به دربار «محمد جلالالدین اکبر»، با مسیحیت آشنا شدند. آثار هنری اروپایی و متون مذهبی که مبلغان بههمراه داشتند، الهامبخش نقاشان درباری شد.
چه عناصری از هنر هندی در نقاشیهای مربوط به تولد مسیح دیده میشود؟
هنرمندان هندی از رنگهای زنده، نمادهای مذهبی هندی، سبکهای نقاشی سنتی و محیطهای محلی هند در نقاشیهای خود استفاده میکردند. بهعنوان مثال، مریم مقدس در برخی از این نقاشیها، بهعنوان زنی هندی با پوشش و جواهرات هندی به تصویر کشیده شده است.