حرم امام رضا (ع) از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
حرم امام رضا (ع) علاوه بر زائران و گردشگران داخلی، میزبان مسافران غیرمسلمان نیز است و آنها نیز دیگر با ترس و لرز وارد محوطهی حرم نمیشوند؛ مدتها طول کشید تا آنها نیز بتوانند در تجربهی معنوی مسلمانان شریک شوند.
مقالههای مرتبط:
حرم امام رضا (ع) همان طور که در طول زمان گسترش یافته، بر تعداد گردشگرانی که از آن دیدن کردند نیز افزوده شده است. در ادامه اشاراتی که سفرنامهنویسان خارجی به این مجموعهی عظیم کردهاند را مرور میکنیم.
ابن بطوطهی مراکشی در سال ۱۳۳۳ میلادی از مشهد دیدن کرد. او گزارش میدهد: «مشهد دهکدهی بزرگی با درختان میوه، جویبارها و آسیابهای بسیار بود. گنبد بزرگی به زیبایی بر مقبرهای قرار گرفته بود. دیوارها با کاشیهای رنگی تزئین شده بودند. قبر خلیفه هارونالرشید مقابل آرامگاه امام قرار گرفته که با چلچراغهایی پوشیده شده است. هرگاه شیعهای به زیارت رضا میآید لگدی هم به قبر الرشید میزند».
پیترو دلاواله ایتالیایی در سفرنامهی خود از امام رضا (ع) یاد میکند. او در سال ۹۹۸ شمسی (۱۶۲۰ میلادی) در سفر شاه عباس بهسمت مشهد برای زیارت امام و ادای نذر خویش همراه با شاه بود. او شرحی از رویای شاه را میآورد مبنی بر اینکه امام وجود شاه را در دیگر ایالات لازمتر میداند و بر این اساس شاه در دامغان از ادامه سفر منصرف شده و بهسمت آذربایجان شتافت.
آنتونیو دگوویا (Antonio de Gouvea)، دیگر جهانگرد ونیزی، در سفرنامهی خود میگوید شاه عباس دربارهی رویایی با او صحبت کرده که در آن امام رضا (ع) را دیده و آنتونیو شرحی از آن رویا را میآورد.
آدام اولئاریوس (Adam Olearius)، پژوهشگر و کتابدار آلمانی، در سفرنامهاش شرحی از سفر شاه عباس به مشهد را آورده که ضمن آن به نذرهای شاه برای حرم و ساخت دو در گرانبها برای آن اشاره کرده است.
توسعهی حرم در دورههای مختلف
انگلبرت کمپفر آلمانی در سال ۱۶۸۳ میلادی به ایران آمد. کمپفر در سفرنامهاش از اعتبار و شهرت شهر مشهد بهخاطر امام رضا (ع) میگوید و شرح میدهد که مردم از جاهای مختلف برای زیارت به این شهر میروند. برداشت او از عقیدهی شیعیان این بوده که آنان بعد از امام علی (ع) و امام صادق (ع)، حضرت رضا (ع) را بیش از دیگر امامان محترم میشمارند و در همین زمینه به شفا خواستن آنان از امام اشاره میکند.
فریزر (James Baillie Fraser) انگلیسی در سالهای ۱۲۱۲ – ۱۲۱۳ خورشیدی (۱۸۳۳ و ۱۸۳۴ میلادی) در نقاط مختلف ایران سیر و سیاحت کرد. او در سفرنامهی خود با نام «از استانبول به طهران» مینویسد: «وقتی با میرزا یوسف گرم صحبت بودم سید حسن، که یکی از خدام حضرت رضا (ع) است از در درآمد و گفت حالا حرم خلوت است و اگر خواسته باشید به زیارت بروید خطری نخواهد داشت. من فوراً بالاپوش خود را برداشتم و بهدنبال او به زیر گنبد طلا مشرف شدم.
وقتی که شاه طهماسب شهر را توسعه داد، گنبد مطهر را با آجرهای طلایی روکش کرد، یک منارهی زیبا ساخت و آن را طلاکاری کرد و دور مرقد ضریح طلایی نصب کرد. نادرشاه بعد از تاخت و تاز افغانها، شکوه و جلال مشهد را به درجه کمال رساند و بر موقوفات این مکان افزود. در بزرگ را در طرف جنوب غربی نصب و مرقد را با جواهر و تزیینات مزین و ضریح فولادی را دور آن برپا کرد. باید اعتراف کنم که تا آن تاریخ بنایی به این عظمت و شکوه ندیده بودم.
قبل از ورود به حرم به پیروی از راهنمای خود تعظیم کردم و با او اجازهی ورود خواندم. البته من بسیار مایل بودم که قدری بیشتر در آن رواق مقدس توقف کنم اما چون رفته رفته تعداد جمعیت رو به افزایش مینهاد واهمه مرا برداشت که مبادا مرا به جرم اینکه عیسوی هستم بزنند. به همین سبب از حرم خارج و به اتفاق راهنمای خود شتابان از چشمانداز مدرسهی میرزا جعفر دور شدم. بعدها چون مسلمان شدم ورودم به صحن و حرم مطهر دیگر اشکالی نداشت؛ به همین جهت به اتفاق میرزا عبدالجواد یک دفعهی دیگر به زیارت حرم رفتم و با فراغ خاطر و بدون تشویش همه جا را تماشا کردم».
عکس حدود سال ۱۲۳۰ شمسی توسط لوئیجی پسکه (Luigi Pesce) ایتالیایی گرفته شده
الکس بارنز در سفر خود از آسیای مرکزی به ایران در عصر فتحعلیشاه از مشهد عبور کرد. او به اشتباه امام رضا (ع) را پنجمین نسل از امام علی (ع) مینامد:
«شهر مقدس مشهد قبر امام رضا (ع) یعنی پنجمین سلالهی علی (ع) را در میان گرفته و سه خیابان در جهات مختلف از مقبرهی امام منشعب میشود که دوتای آنها وسیع و پهن و پردرخت است. جوی آبی که از وسط این دو خیابان میگذرد طراوت خاصی به آنها داده است. ۱۲۰ نفر شتر از خیابان گذشتند و وارد کاروانسرای بزرگ ازبکها شدند. در فاصلهی ۹۰ متری حرم، زنجیری در عرض خیابانها کشیده شده که بازار و بخشهای ثروتمند شهر را در میان میگیرد و حیوانات و احشام را از مکان مقدس دور نگاه میدارد.
بخش پرجمعیت مشهد اینجا است، زیرا اگرچه باروهای شهر با طول تقریبا ده کیلومتری حصاری به دور آن کشیده، ولی سایر نقاط شهر مخروبه است. به نظر من جمعیت مشهد به چهل هزار نفر نمیرسد. بخش اعظم فضای محصور را به گورستان اختصاص دادهاند؛ زیرا مردم معتقد هستند که درگذشتگان در جوار یک امام در آرامش به سر میبرند.
همچنین باغهای سایهداری به چشم میخورد که زندگی را لذتبخش میکند. به نظر میرسد که اهالی مشهد از کندن زمین خوششان میآید؛ زیرا برای ورود به کلیهی خانهها باید از سرازیری گذشت و میگویند خاکی که از حفر زمین به دست میآید به مصرف ساختن و تعمیرات خانه میرسد. آب شهر از طریق جویها و آبانبارها بهخوبی تأمین میشود. مردم ترکستان میگویند امام رضا (ع) به خاطر اخلاق مردم مشهد به آنجا هجرت کرد، زیرا این وضع حضور آن حضرت را در آن شهر ایجاب میکرد.
۱۲۸۹ خورشیدی
ازبکها تک بیتی دارند که میگوید اگر مشهد آن گنبد نیلگون را نداشت، اصولا جای خوبی نبود. از سوی دیگر، ایرانیها مشهد را چنین توصیف میکنند: مشهد نورانیترین نقطه روی زمین است، زیرا محل درخشیدن نور الهی است. در بخارا، یک شیعه خود را سنی وانمود میکند و در مشهد برعکس، یک سنی آرزومند است که شیعه به حساب آید.
خیلی زود به دیدن حرم مطهر رفتم، زیرا در طی اقامتم در مشهد با هیچیک از موارد تعصب و حسادتی که به نظر میرسد بهطور مداوم آقای فریزر را به ستوه آورده بود، برخورد نکردم. قبر امام تقریبا در وسط شهر در زیر گنبدی با پوششی از طلا، که با دو منارهی طلاپوش درختان اطرافش برابری میکرد، قرار داشت. این گنبد و منارهها در زیر پرتو خورشید با درخشش زیادی نورافشانی میکرد. نزدیک قبر و در پشت آن مسجد بزرگی با گنبد و منارههای آبی لاجوردی قرار دارد.
زائری که به زیارت میآید، باید ابتدا از بازار عبور کند و از زنجیر بگذرد تا وارد بست یعنی جایی که در آن هیچ مجرمی قابل تعقیب نیست بشود و بعد از گذرگاه طاقدار بلندی عبور کند و به محوطهی وسیع چهارگوشی که از آثار شاهعباس کبیر است برسد. اینجا (صحن عتیق) محل استراحت زائران و آرامگاه درگذشتگاه است. دورتادور این محل مانند کاروانسراها غرفههای کوچکی قرار دارد که به مدرسه اختصاص یافته است.
پوشش زمین از سنگهای قبرهایی تشکیل شده که بقایای وجود کسانی را میپوشاند که اعتقاد و آرزویشان موجب شده است تا آنها را در این محل به خاک سپارند. ایوانها و دیوارههای محوطه با کاشیهای رنگی که بیشباهت به میناکاری نیست و منظرهای بدیع و باشکوه دارد، مزین شده است. مدخل حرم مطهر در جانب غربی صحن قرار دارد و از زیر طاق مخروطی بلندی که به سبک معماری گوتیک ساخته شده و به بهترین وجهی طلاکاری شده است، میگذرد.
سال ۱۲۶۱ شمسی
در اینجا بیشتر دیوارها آینهکاری است. بدین ترتیب که آینهها در داخل دیوار روی جدار خارجی تعبیه شده است و در هنگام غروب آفتاب با آویزههای سقفی روشن میشود. فرد غیر مسلمان نمیتواند پا را از آستانهی این مدخل حرم فراتر گذارد مگر با تغییر قیافه و من با تدبر جلوی کنجکاویام را در این زمینه گرفتم. ممکن بود خود را در میان جمعیت جا زده، از در ورودی بگذرم و این نیز امکان داشت که هویتم برملا شود و میدانم که زیباییهای داخل حرم ارزش این مخاطره را دارد.
وقتی زائر از در بزرگ، که دارای روکشی از نقره است، وارد فضای حرم مطهر میشود، شکوه منظره شور دلبستگی او را افزایش میدهد. برای اینکه دست با قبر مطهر تماس نداشته باشد، آن را بهوسیلهی نردههای فولادی و برنجی محصور کردهاند. روی این دیواره یا ضریح الواحی از جنس نقره یا چوب آویخته شده که روی آنها دعا و ورد حک شده است.
تعداد بیشماری چراغ طلا بر فراز آرامگاه بهصورت آویز قرار گرفته است که آن را در عید و ایام متبرکه مربوط به ولادت اولیای دین به خاطر حرمت به جشن روشن میکنند و روحانیان با بهره جستن از این روشنایی جواهرات و اشیای گرانبهایی که از سوی افراد متقی وقف حرم مطهر شده به نمایش میگذارند. روبهروی در ورودی حرم (از داخل)، مسجد زیبای گوهرشاد قرار دارد که در آن با جرأت تمام گام نهادم.
این مسجد نمونهی زیبای معماری است و ایوانی که در آن محراب یا طاقچهای در جهت مکه قرار دارد بهطور بسیار باشکوهی تزئین و بهطرز بسیار اصیلی ساخته شده است. منارههای که در دو طرف مسجد قرار دارند، دارای عظمت و زیبایی ویژهای هستند که به زیبایی مسجد افزوده است.
بیشتر اروپاییها جرئت نمیکردند از صحن حرم جلوتر بروند. استویک، که یکی از مأموران دولت انگلیس بود، در سال ۱۲۴۱ شمسی (۱۸۶۲ میلادی) راهی خراسان شد. او در سفرنامهی خود مینویسد:
«میرزا جعفرخان مشیرالدوله متولیباشی آستان قدس رضوی بود که از تربیتشدگان انگلستان است و انگلیسی را با اینکه حالا به واسطهی کهولت سن تا اندازهای فراموش کرده، اما باز بهخوبی حرف میزند. مشیرالدوله مرا به دیدن آشپزخانهی حضرت رضا (ع) برد که برای زوار غذا تهیه میکند. آشپزخانهی حضرت رضا (ع) در روز به ۸۰۰ نفر شام و ناهار میدهد. یک روز مشیرالدوله پیغام داد که اگر مایل باشم، او حاضر است مرا به تماشای حرم مطهر حضرت رضا (ع) ببرد.
من با آنکه میدانستم خارجیها اجازه ندارند به داخل حرم قدم بگذارند، با کمال تشکر این دعوت را پذیرفتم. مشیرالدوله مرا به داخل حرم برد و خوب همه جا را تماشا کردم. از قضا شب جمعه و ازدحام مردم زیاد بود. همه تعجب میکردند که چرا مشیرالدوله به انجام چنین کار خطیری تن در داده است. من چون وحشتزده و هراسان بودم و بیم آن داشتم که مردم آسیبی به من وارد کنند، با اجازهی مشیرالدوله به عجله روانهی منزل شدم و روز بعد بهمنظور جلوگیری از هیجان و آشوب عمومی شهر را ترک کردم».
اولینباری که رابرت بایرون (Robert Byron) بریتانیایی در ۲۵ آبان ۱۳۱۲ وقتی داشت به شهر نزدیک میشد، حرم را از دور دید گفت: «قرنها است که این صحنه جلوی چشم مسافران خسته نقش میبندد؛ چه اگر زائر بیابانگرد، بازرگان، سپاهی، شاه و سیاح باشد و چه زمانی که مسافری اخمو پشت اتوبوسی قراضه».
بایرون وقتی داشت از سقف خانهها به حرم نگاه میکرد، بار دیگر به بزرگی بنا اذعان کرد: «من تمام صبح را از این بام به آن رفتم و با دوربین از آنطرف میدان حرم را نظاره کردم. سه حیاط اصلی وجود دارد که هرکدام چهار ایوان دارند (کلمات از توصیف بزرگی آن صحنهای باز و طاقهای نوکتیز و سردرهای بلند، که ویژگی خاص معماری مسجد ایرانی است، قاصر هستند). دوتا از حیاطها در انتهای شمالی و جنوبی قرار دارند، اما بر یک محور نیستند.
کاشیکاریها از دور به مانند آن بود که گلکاری کرده بودند و باید متعلق به سدهی هفدهم یا هجدهم باشد. در میان آنها، گنبدی طلایی سربرآورده که نشانگر آرامگاه امام است. شاه عباس آن را در ۱۶۰۷ ساخت. البته پیش از او هم گنبد وجود داشت، اما شاه عباس بازسازی عظیمی در حرم امام رضا (ع) انجام داد».
سال ۱۳۳۵ خورشیدی
حرم امام رضا (ع) امروزه تنها محل زیارت شیعیان نیست، بلکه یکی از جاذبههای ایران برای مسافران خارجی هم است. در ادامه برخی از نظرات آنان را میخوانیم:
ند بولتنیگ (Ned Boulting)، گزارشگر شبکه چهار تلویزیون لندن، در سال ۱۳۹۱ گفت: «فعلا دو روز است که در مشهد حضور دارم و تاکنون تنها از حرم امام رضا (ع) دیدن کردهام که مکانی شگفتانگیز است و واقعا از هنری که در این مکان مقدس به کار رفته است، متحیر شدم و واقعا باید بگویم شکوه و زیبایی حرم امام رضا (ع) من را تحت تأثیر قرار داده است».
گردشگر آمریکایی در بهمن ۹۶ آن را شاهکار تاریخی، معماری و معنوی خوانده: «همه باید اینجا را ببینند. معماری شگفتانگیز، کاشیکاری، آینهکاری، طلاکاری، رنگها و ... همگی متأثرکننده هستند. چه مذهبی باشید چه نباشید، از دیدن اینجا لذت خواهید برد. سعی کنید جاهای خلوت را پیدا کنید، یک گوشه بنشینید و از سقف و دیوارها و فضا لذت ببرید. دیدن مردم در حالی که دارند انواع و اقسام اعمال مذهبی را انجام میدهند، خیلی جالب است».
مسافر انگلیسی دیگری در اسفند ۹۶ نوشته: «این مجموعه به راستی شگفتانگیز است. برای زنان ورودی جداگانهای وجود دارد که در آنجا چادر داده میشود. راهنمایی محلی اطراف را نشان و توضیحات لازم را ارائه میدهد. مقیاس مجموعه باورنکردنی است و رنگهایی که برای تزیینات بناها به کار رفتهاند حیرتآور هستند. بومیان و شیعیان زیادی از همه جای جهان برای نیایش به حرم میآیند و آنجا حسابی شلوغ میشود، اما همین هم جزو شگفتیهای این مکان است.
نکته – روزهای مذهبی خاص به آنجا نروید، زیرا ممکن است میلیونها نفر به آنجا بیایند.
برای دیدن تمام حرم وقت زیادی بگذارید؛ ما فقط یک نصف روز آنجا بودیم و حسرت خوردیم که چرا بیشتر نمیتوانیم بمانیم».
دیدگاه 0