ماری کوری فیزیکدان و شیمیدان لهستانی و پیشگام در مطالعات رادیواکتیو بود. او اولین زنی است که برنده جایزه نوبل شد؛ همچنین اولین کسی است که دو بار این جایزه را در دو زمینه علمی متفاوت دریافت کرد. در این مقاله با فرازونشیب و دستاوردهای علمی این شخصیت سرشناس بیشتر آشنا خواهیم شد.
دانستنیها درباره ماری کوری:
زندگی نامه ماری کوری
«ماریا اسکودوسکا کوری» (Maria Sklodowska Curie) در هفتم نوامبر سال ۱۸۶۷ میلادی در شهر ورشو در پادشاهی لهستان به دنیا آمد. او پنجمین و کوچکترین فرزند دو معلم مشهور به نامهای «برانیسلاو» (Bronislawa) و «وادیسلاو اسکودوسکی» (Wladyslaw Sklodowski) بود.
خواهران و برادر بزرگتر ماری بهترتیب سن، «زوفیا» (Zofia) (متولد سال ۱۸۶۲)، «جوزف» (Jozef) (متولد ۱۸۶۳)، «برانیسلاو» (Bronislawa) (متولد ۱۸۶۵) و هلنا (متولد ۱۸۶۶) بودند.
ماری کوری همراه با برادر و خواهرانش؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
خانوادههای مادر و پدر ماری در جریان بازپسگیری استقلال لهستان و وقایع مربوط به قیام میهنپرستان لهستان (در سالهای ۱۸۶۳ تا ۱۸۶۵)، ثروت و اموال خود را از دست دادند؛ به همین دلیل، نسل بعد ایشان یعنی ماری و برادر و خواهران وی دوران سختی را پشت سر گذاشتند.
پدربزرگ پدری ماری، «جوزف اسکودوسکا» (Jozef Sklodowski) مدیر مدرسهای در شهر «لوبلین» (Lublin) بود. «بولسلاو پروس» (Boleslaw Prus)، نویسنده سرشناس ادبیات لهستان نیز در همان مدرسه درس میخواند.
پدر و مادر ماری کوری همراه با شاگردان؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
پدر ماری مدیر دو مدرسه راهنمایی در ورشو بود. او ریاضی و فیزیک نیز در مدرسه درس میداد. پس از آنکه مقامات روس دستورالعمل آزمایشگاهی را از مدارس لهستانی حذف کردند، پدر ماری خیلی از تجهیزات آزمایشگاهی را به خانه آورد و نحوه استفاده از آنها را به فرزندانش آموخت.
ماری کوری در هفتسالگی خواهر بزرگتر و در ۱۰ سالگی مادر خود را از دست داد
ناظران روس در نهایت پدر ماری را بهخاطر تمایلات میهنپرستانه اخراج و مجبورش کردند که به شغلهایی با درآمد کمتر تن دهد. بهخاطر یک سرمایهگذاری بد، ثروت خانواده از دست رفت و آنها مجبور شدند برای کسب درآمد، خانه خود را به اقامتگاه پسران تبدیل کنند.
مادر ماری مدیر یک مدرسه شبانهروزی معروف دخترانه بود. پس از تولد ماری، او از این سمت استعفا داد. وقتی ماری هفتساله بود، بزرگترین خواهر ماری به بیماری تیفوس مبتلا شد و درگذشت. سه سال بعد، مادر ماری نیز بر اثر بیماری سل از دنیا رفت. پدر ماری یک خداناباور و مادرش یک کاتولیک معتقد بود. مرگ مادر و خواهر باعث شد که ماری دست از عقاید کاتولیک بشوید و ندانمگرا (Agnosticism) شود.
ماری کوری در ۱۶سالگی؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
وقتی ماری ۱۰ ساله بود، به مدرسه شبانهروزی رفت و در ۱۲ ژوئن سال ۱۸۸۳ با کسب مدال طلا از مدرسه دخترانه فارغالتحصیل شد. پس از فارغالتحصیلی، ماری دچار افسردگی شد و همراه اقوام پدر خود در حومه شهر اقامت کرد. سال بعد را ماری نزد پدرش در ورشو گذراند. در ورشو، او به تدریس خصوصی مشغول شد.
در زمان نوجوانی ماری کوری، زنان اجازه تحصیل در دانشگاه نداشتند
در آن زمان، زنان اجازه گذراندن دورههای تحصیلات عالی را نداشتند؛ به همین دلیل ماری همراه با خواهرش، برانیسلاو، مخفیانه وارد دانشگاه «فلایینگ» (Flying) شدند. دانشگاه فلایینگ، یک موسسه آموزش عالی ملیگرای لهستانی بود که زنان را ثبتنام میکرد.
دو خواهر با هم قرار گذاشتند که ماری به برانیسلاو برای دوران تحصیلش در پاریس کمک مالی کند؛ در عوض دو سال بعد، برانیسلاو به ماری کمک مالی کند. ماری برای تامین هزینه تحصیل خواهرش، در ورشو تدریس خصوصی کرد؛ سپس بهمدت دو سال در یک خانواده ثروتمند که از بستگان پدرش بودند، به همان کار تدریس خصوصی مشغول شد.
ماری کوری و خواهرش، برانیسلاو؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
ماری وقتی معلم خصوصی خانواده ثروتمند بود، به پسر آن خانواده که «کاژیمیش زوراسکیس» (Kazimierz Zorawski) نام داشت، علاقهمند بود. کاژیمیش زوراسکیس بعدها یک ریاضیدان بزرگ شد. خانواده کاژیمیش با ازدواج آنها مخالفت کردند و کاژیمیش هم نتوانست برخلاف میل خانوادهاش عمل کند. با آنکه رابطهای میان آن دو شکل نگرفت، مهر ماری در دل کاژیمیش باقی ماند؛ بهطوری که او در کهنسالی نیز جلوی مجسمه ماری کوری در موسسه «رادیوم» (Radium) ورشومینشست و با تامل به آن مینگریست.
کاژیمیش زوراسکیس؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
در اوایل سال ۱۸۸۹، ماری به ورشو نزد پدرش برگشت. در ابتدای سال ۱۸۹۰، برانیسلاو از ماری دعوت کرد به پاریس بیاید؛ اما ماری دعوت را رد کرد؛ چون نمیتوانست شهریه دانشگاه را بپردازد. ماری حدود یک سال و نیم زمان نیاز داشت تا بتواند منابع مالی مورد نیاز را تهیه کند؛ البته پدرش نیز به او کمک کرد. در تمام این مدت، ماری به مطالعه و خودآموزی مشغول شد.
ماری کوری کنار پدر و خواهران؛ منبع عکس: Wikimedia، عکاس: نامشخص
ماری تا اواخر سال ۱۸۹۱ به شغل آموزگاری پرداخت. او آموزش علمی خود را در همان سال در یک آزمایشگاه شیمی در موزه صنعت و کشاورزی نزدیک شهر قدیم ورشو آغاز کرد. این آزمایشگاه را پسرعموی ماری اداره میکرد که پیشتر در سن پترزبورگ دستیار «دمیتری مندلیف» (Dmitri Mendeleev)، شیمیدان معروف اهل روسیه و پایهگذار جدول تناوبی عناصر شیمیایی، بود.
زندگی در پاریس
در اواخر سال ۱۸۹۱، ماری لهستان را به مقصد فرانسه ترک کرد. در لهستان، او ماریا نامیده میشد؛ اما در پاریس ماری خوانده و با همین نام معروف شد. ماری مدتی نزد خواهرش ماند و سپس یک زیرشیروانی برای زندگی نزدیک دانشگاه پاریس اجاره کرد. او در دانشگاه مطالعات فیزیک، شیمی و ریاضیات را ادامه داد.
طراحی از ماری کوری کشیده شده در پاریس؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
ماری با همان منابع اندکی که داشت امرار معاش میکرد. برای گذراندن زمستانها، هرچه لباس داشت میپوشید و آنقدر غرق مطالعات خود میشد که گاه فراموش میکرد غذا بخورد. او روزها درس میخواند و عصرها تدریس خصوصی میکرد تا بلکه بتواند از پس هزینههایش بربیاید.
در سال ۱۸۹۳، ماری مدرک فیزیک خود را گرفت و در یک آزمایشگاه صنعتی شروع به کار کرد. همزمان، او به تحصیل در دانشگاه پاریس ادامه داد و با استفاده از کمکهزینه تحصیلی توانست دومین مدرک خود را در سال ۱۸۹۴ بگیرد.
ماری کوری در ۲۵سالگی؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
ماری کوری حرفه علمی خود را در پاریس و با تحقیق بر خواص مغناطیسی فولادهای مختلف شروع کرد. این تحقیقات را «انجمن مشوق صنعت ملی» (Society for the Encouragement of National Industry) سفارش داده بود.
در همان سال ۱۸۹۴، «پیر کوری» (Pierre Curie) وارد زندگی ماری شد. علاقه مشترک آنها به علوم طبیعی آن دو را به هم نزدیکتر کرد. پیر کوری معلم موسسه آموزش عالی شیمی و فیزیک صنعتی شهر پاریس بود. فیزیکدان لهستانی، «جوزف ویروز-کوالسکی» (Jozef Wierusz-Kowalski)، آن دو را به هم معرفی کرد. او دریافت که ماری بهدنبال آزمایشگاه بزرگتری است؛ برای همین پیر کوری را به وی معرفی کرد؛ چون میدانست که پیر میتواند ماری را به خواستهاش برساند.
پیر کوری؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
همکاری نزدیک ماری و پیر باعث شد تا میان آنها احساساتی شکل بگیرد. در نهایت، پیر از ماری خواستگاری کرد؛ اما در ابتدا ماری نپذیرفت؛ چون برنامه داشت تا به لهستان برگردد؛ با این حال، پیر کوری گفت حاضر است با ماری به لهستان برود؛ حتی اگر این کار به این معنا باشد که برای امرار معاش تنها زبان فرانسوی درس بدهد.
ماری کوری بزرگترین کشف پیر کوری بود
در تابستان سال ۱۸۹۴، ماری برای دیدار خانواده به ورشو رفت. ماری در این خیال بود که در همان لهستان در حوزه موردعلاقه خود کار کند؛ اما وقتی دانشگاه «کراکوف» (Krakow) تنها بهخاطر زن بودنش وی را رد کرد، ماری به نامه پیر کوری مبنی بر ادامه دادن مطالعات دکتری در پاریس جواب مثبت داد.
با اصرار ماری، پیر کوری تحقیقات خود را در زمینه مغناطیس ادامه داد و در سال ۱۸۹۵ مدرک دکتری خود را گرفت. پیر همچنین توانست به کرسی استادی دست یابد. یکی از طعنههایی که امروزه به پیر کوری میزنند، این است که میگویند ماری اسکودوسکا «بزرگترین کشف پیر» بود.
ماری و پیر کوری در سال ۱۸۹۵؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
در ۲۶ ژوئیه سال ۱۸۹۵، ماری و پیر در شهر «سو» (Sceaux) در جنوب پاریس ازدواج کردند. هیچکدام اعتقادی به اجرای مراسم مذهبی برای عروسی نداشتند. ماری بهجای لباس عروس، یک روپوش آبی تیره پوشید که میتوانست آن را سالها بهعنوان روپوش آزمایشگاه نیز بپوشد.
ماری و پیر دو سرگرمی داشتند؛ یکی دوچرخهسواریهای طولانی و دیگری سفرهای خارج از کشور که باعث شد با هم صمیمیتر شوند. به چشم ماری، پیر یک عشق تازه، شریک و همکار علمی قابل اتکا بود.
ماری و پیر کوری در باغ؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: Albert Harlingue
در سال ۱۸۹۷، دختر ماری و پیر به نام «ایرن» (Irene) به دنیا آمد. ماری برای کمک به خانواده در «دانشگاه مدرسه عالی نرمال» (Ecole Normale Superieure) شروع به تدریس کرد. در سال ۱۹۰۰، ماری نخستین زنی بود که عضو هیئت علمی دانشگاه مدرسه عالی نرمال شد و شوهرش نیز به هیئت علمی دانشگاه پاریس پیوست. در سال ۱۹۰۲، پدر ماری از دنیا رفت و همین سبب شد تا ماری به لهستان برود و یک بار دیگر زادگاهش را ببیند.
ماری کوری و شاگردان در مدرسه عالی نرمال؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
در ژوئن سال ۱۹۰۳، ماری با راهنمایی «گابریل لیپمن» (Gabriel Lippmann)، فیزیکدان و مخترع فرانسوی-لوکزامبورگی و برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۰۸ میلادی، مدرک دکتری خود را از دانشگاه پاریس گرفت. در دسامبر سال ۱۹۰۴، دومین دختر وی به نام «ایو» (Eve) به دنیا آمد. ماری آموزگارهای خصوصی لهستانی استخدام کرد تا به دخترانش لهستانی بیاموزند. او همچنین دخترانش را برای سفر به لهستان میبرد یا میفرستاد.
پیر و ماری و ایرن کوری؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: Albert Harlingue
در ۱۹ آوریل سال ۱۹۰۶، پیر کوری در یک سانحه جادهای کشته شد. او زیر باران شدید از خیابان «رو دافین» (Rue Dauphine) رد میشد که به درشکهای برخورد کرد و در زیر چرخهای درشکه جمجمهاش شکست و درجا درگذشت. ماری بر اثر مرگ شوهرش بهکلی از لحاظ روانی فروپاشید. در ۱۳ مه سال ۱۹۰۶، گروه فیزیک دانشگاه پاریس کرسی استادی فیزیک را به ماری پیشنهاد کرد. او با این امید این پیشنهاد را پذیرفت که به یاد پیر، یک آزمایشگاه در سطح جهانی ایجاد کند. ماری اولین زنی بود که در دانشگاه پاریس استاد شد.
تشییع جنازه پیر کوری؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
با آنکه ماری دانشمند مشهوری بود که برای فرانسه کار میکرد، نگرش عمومی نسبت به وی از جنس نوعی بیگانههراسی بود و منجر به این تصور اشتباه شد که او یهودی است. بعدها دختر ماری به دورویی رسانههای فرانسوی در تصویر کردن ماری کوری اشاره کرد که موقع نامزد شدن برای جایزه فرانسوی، او را یک خارجی بیارزش تلقی میکردند؛ اما وقتی جایزه نوبل را گرفت، او را یک قهرمان فرانسوی معرفی کردند.
در سال ۱۹۱۱، معلوم شد که کوری یک سال است که با دانشجوی سابق پیر کوری رابطه عاشقانه دارد. این خبر موجب رسوایی رسانهای وی شد؛ بهطوری که روزنامهها او را یک یهودی خارجی خانهخرابکن معرفی کردند. ماری جمعیت خشمگینی را مقابل خانهاش دید؛ برای همین در خانه دوستش پناه گرفت.
در همان سال ۱۹۱۱، ماری بهخاطر افسردگی و ناراحتی کلیه در بیمارستان بستری شد. در بیشتر سال ۱۹۱۲، او از ظاهر شدن در مجامع عمومی خودداری کرد و نزد دوستش در انگلستان وقت گذراند. پس از وقفهای ۱۴ماهه، او در ماه دسامبر به آزمایشگاه خود برگشت.
ماری کوری در آزمایشگاه سال ۱۹۰۸؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: Henri Manuel
ماری در سال ۱۹۱۳ به لهستان رفت و در ورشو مورد استقبال قرار گرفت؛ اما مقامات روس اغلب او را نادیده گرفتند.
در سال ۱۹۲۳، ماری کوری زندگینامه همسر درگذشتهاش را نوشت و با عنوان «پیر کوری» منتشر کرد و تا آخر عمر با شخص دیگری ازدواج نکرد.
ماری کوری و رادیواکتیو
تحقیقات ماری کوری درباره پرتوهای رادیواکتیو را باید از سال ۱۸۹۶ پی گرفت. در آن سال کشف شد که اورانیوم از خود پرتوهایی با قدرت نفوذ بالا ساطع میکند و این تابش به منبع انرژی خارجی وابسته نیست. ماری کوری با توجه به این کشف مهم، تصمیم گرفت پرتوهای اورانیوم را موضوع تحقیق خود قرار دهد.
پیر و ماری کوری در آزمایشگاه سال ۱۸۹۸؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
ماری دریافت که پرتوهای اورانیوم باعث میشوند هوای اطراف نمونه، رسانای جریان الکتریسیته شود. نخستین نتیجه تحقیقات وی این بود که فعالیت ترکیبات اورانیوم تنها به مقدار اورانیوم موجود وابسته است. او فرض کرد که آن تابش نتیجه اثر متقابل مولکولها نیست؛ بلکه از خود اتم میآید. این فرض خود قدم مهمی در رد فرض نامرئی بودن اتمها بود.
ماری و پیر آزمایشگاه اختصاصی نداشتند؛ آنها بیشتر در یک سوله نزدیک دانشگاه کار میکردند که به آزمایشگاه تغییر کاربری داده بود. این سوله پیشتر اتاق کالبدشکافی مدرسه پزشکی بود، تهویه هوا نداشت و حتی ضدآب هم نبود.
بیرون آزمایشگاه پیر و ماری کوری در سال ۱۸۹۸؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
ماری و پیر از تاثیرات زیانآور تماس با مواد رادیواکتیو آگاه نبودند و بهطور مستمر و بدون محافظ با این مواد کار میکردند. دانشگاه از تحقیقات وی حمایت نکرد؛ ولی ماری توانست از شرکتهای ریختهگری و استخراج معدن و سازمانهای مختلف کمکهزینه بگیرد.
ماری تحقیقات خود را در جستوجوی مواد رادیواکتیو ادامه داد و در سال ۱۸۹۸ دریافت که عنصر «توریوم» (thorium) نیز رادیواکتیو است. پیر کوری بیشازپیش مشتاق کار ماری شد. در اواسط سال ۱۸۹۸، پیر کار خودش بر کریستالها را رها کرد و به ماری پیوست. ماری کاملا به اهمیت انتشار سریع این کشف آگاه بود و آن را در اولویت خود قرار داد.
ماری و پیر کوری در آزمایشگاه؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
ماری در قالب یک مقاله شرحی از کارش نوشت و در ۱۲ آوریل سال ۱۸۹۸ برای مجله «آکادمی» (Academie) فرستاد؛ اما دریافت که دو ماه زودتر، «گرهارد کارل اشمیت» (Gerhard Carl Schmidt)، شیمیدان آلمانی، همان کشف رادیواکتیو بودن عنصر توریوم را منتشر کرده است و اعتبار کشف نصیب اشمیت شد.
ماری روی دو ماده معدنی «پیچبلند» (pitchblende) و «کالکولیت» (chalcolite) کار کرد و دریافت که خیلی بیشتر از اورانیوم تابش دارند. هیچکس در دنیای فیزیک آن زمان به این جمله ماری در مقالهاش توجه نکرد که گفت:
واقعیت بسیار قابلتوجه این است که این مواد معدنی احتمالا حاوی عنصری بسیار فعالتر از اورانیوم هستند.
ماری میگوید که در آن زمان چقدر مشتاق راستیآزمایی فرضیهاش بود. در ۱۴ آوریل ۱۸۹۸، ماری و پیر ۱۰۰ گرم نمونه از پیچبلند یا اورانیتیت (Uraninite) را برداشتند و با هاون ساییدند. در آن زمان، آنها نمیدانستند که دنبال چیزی هستند که برای یافتنش به چندین تن سنگ معدن نیاز است.
پیر و ماری کوری در آزمایشگاه سال ۱۹۰۳؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: Albert Harlingue
در ژوئیه سال ۱۸۹۸، ماری و پیر یک مقاله مشترک منتشر و وجود عنصری به نام «پولونیوم» (polonium) را اعلام کردند. نام پولونیوم را نیز به افتخار «لهستان» (Poland) کشور زادگاه ماری برگزیدند. در ۲۶ دسامبر سال ۱۸۹۸، کوریها وجود دومین عنصر را اعلام کردند و نامش را از روی واژه لاتینی «پرتو» (ray)، «رادیوم» (radium) نامیدند. آنها در طی تحقیقهایشان، واژه «رادیواکتیویته» را به کار بردند و به نام خود زدند.
کوریها برای آنکه جای تردیدی در کشفیات خود نگذارند، سعی کردند عناصر پولونیوم و رادیوم را بهشکل خالص به دست آورند. کشف پولونیوم نسبتا آسان بود؛ اما رادیوم عنصر سختی به نظر میرسید. در سال ۱۸۹۸، آنها توانستند ردی از رادیوم بگیرند؛ اما دستیابی به مقادیر محسوسی از رادیوم همچنان دور از دسترس بود. آنها در سال ۱۹۰۲، توانستند از یک تن پیچبلند، یکدهم گرم رادیوم کلرید جدا کنند. سرانجام در سال ۱۹۱۰، ماری توانست فلز خالص رادیوم را جداسازی کند.
کاسه حاوی رادیوم برومید؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۲، کوریها ۳۲ مقاله علمی منتشر کردند. در یکی از این مقالهها، آنها اعلام کردند که سلولهای سرطانی وقتی در معرض رادیوم قرار میگیرند، زودتر از سلولهای سالم از بین میروند.
در دسامبر سال ۱۹۰۳، پیر و ماری کوری جایزه نوبل فیزیک را گرفتند
در ژوئن سال ۱۹۰۳، این زوج به «موسسه سلطنتی» (Royal Institution) لندن دعوت شدند تا درباره رادیواکتیویته سخنرانی کنند. در آن مراسم تنها بهخاطر زن بودنش، نگذاشتند ماری سخنرانی کند و تنها به پیر کوری اجازه داده شد.
در این میان، صنعت جدیدی بر مبنای رادیوم شروع بهشکلگیری کرد. کوریها کشف خود را ثبت نکردند؛ بنابراین امتیازی به آنها تعلق نمیگرفت و از این صنعت پرسود بهره کمی بردند.
در دسامبر سال ۱۹۰۳، فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد جایزه نوبل فیزیک را «به پاس خدمات خارقالعادهای که با تحقیقاتشان بر پدیده رادیواکتیویته انجام دادند» به پیر کوری، ماری کوری و «هانری بکرل» (Henri Becquerel)، فیزیکدان فرانسوی و از کاشفان پرتوزایی، داد.
گواهی جایزه نوبل فیزیک پیر و ماری کوری؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
در ابتدا کمیته انتخاب برندگان تصمیم گرفته بود جایزه را تنها به پیر کوری و هنری بکرل بدهد. در آن زمان، «ماگنوس گوستا میتاگ-لفلر» (Magnus Gosta Mittag-Leffler)، عضو کمیته و حامی زنان دانشمند، این تصمیم را به گوش پیر کوری رساند. پس از شکایت پیر کوری، نام ماری نیز به اسامی برندگان اضافه شد. ماری کوری نخستین زنی بود که جایزه نوبل گرفت.
ماری کوری اولین زنی بود که جایزه نوبل گرفت
ماری و شوهرش ابتدا نپذیرفتند که برای دریافت جایزه نوبل شخصا به استکهلم بروند؛ چون بسیار مشغول کار خود بودند و پیر کوری علاوه بر ابتلا به بیماری، تمایلی به حضور در مراسم عمومی نداشت. از آنجا که برندگان جایزه نوبل باید سخنرانی میکردند، ماری و پیر سرانجام رضایت دادند و در سال ۱۹۰۵ به استکهلم رفتند.
ماری و پیر توانستند با پول جایزه نوبل اولین دستیار آزمایشگاه خود را استخدام کنند. پس از دریافت جایزه نوبل، دانشگاه ژنو به پیر کوری پیشنهاد همکاری داد؛ همچنین دانشگاه پاریس به وی کرسی استادی فیزیک را پیشکش کرد؛ با این حال کوریها همچنان یک آزمایشگاه مناسب نداشتند.
پس از گلایه پیر کوری، دانشگاه پاریس موافقت کرد که یک آزمایشگاه جدید و مجهز فراهم کند؛ اما آزمایشگاه در سال ۱۹۰۶ آماده میشد. مرگ ناگهانی پیر، باعث وقفه در آمادگی آزمایشگاه شد. سرانجام ماری کوری صاحب یک آزمایشگاه رادیواکتیویته شد که «انستیتو پاستور» (Pasteur Institute) و دانشگاه پاریس برایش فراهم آوردند.
تصویر پیر و ماری کوری بر صفحه اول روزنامه؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
در سال ۱۹۱۰، کوری توانست رادیوم را خالصسازی کند. او همچنین استانداردی جهانی برای تابشهای رادیواکتیو تعریف کرد که نهایتا از روی نام وی و پیر، «کوری» (curie) نام گرفت. در سال ۱۹۱۱، ماری کوری بهخاطر یک یا دو رای کمتر نتوانست عضو آکادمی علوم فرانسه شود.
شهرت جهانی کارهای ماری کوری به سطح بالاتری رسید؛ بهطوری که آکادمی پادشاهی علوم سوئد، با وجود مخالفتهای متاثر از رسوایی رسانهای ماری، برای بار دوم جایزه نوبل را به او اعطا کرد؛ اما این بار جایزه، نوبل شیمی بود. این جایزه «به پاس خدمات وی به پیشرفت علم شیمی بهخاطر کشف عناصر رادیوم و پولونیوم و خالصسازی رادیوم و مطالعه در ماهیت و اجزای این عنصر مهم» اعطا شد.
گواهی جایزه نوبل شیمی ماری کوری؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
بهخاطر تبلیغات رسانهای منفی برضد ماری کوری، تلاشهایی برای جلوگیری از حضور وی در مراسم دریافت جایزه نوبل انجام گرفت؛ اما کوری اینگونه واکنش نشان داد که:
جایزه بهخاطر پولونیوم و رادیوم داده شده است و هیچ ارتباطی میان کار علمی و زندگی خصوصی من وجود ندارد.
ماری نخستین شخصی بود که دو جایزه نوبل برد و همراه با «لینوس پاولینگ» (Linus Pauling)، دانشمند، فعال صلح، استاد دانشگاه و نویسنده اهل آمریکا، دو نفری هستند که در دو زمینه برنده جایزه نوبل شدند.
در سال ۱۹۱۲، «جامعه علمی ورشو» (Warsaw Scientific Society) مدیریت آزمایشگاهی جدید در ورشو را به وی پیشنهاد داد؛ اما او نپذیرفت؛ چون بر گسترش بنیاد رادیوم متمرکز بود که تا آگوست سال ۱۹۱۴ آن را تکمیل کند. با دریافت دومین جایزه نوبل، ماری توانست دولت فرانسه را متقاعد کند تا به بنیاد رادیوم کمک کند. در این بنیاد، تحقیقات در زمینه شیمی، فیزیک و پزشکی و دارو انجام میشد. ماری مدیر آزمایشگاه کوری در بنیاد رادیوم دانشگاه پاریس شد.
ماری کوری در آزمایشگاه سال ۱۹۱۳؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: Henri Manuel
با شروع جنگ جهانی اول در تابستان سال ۱۹۱۴، توسعه بنیاد رادیوم متوقف شد؛ زیرا بسیاری از پژوهشگران را به ارتش فرانسه فراخواندند.
در جریان جنگ جهانی اول، ماری دریافت که اگر هرچه زودتر مجروحان جراحی شوند، امکان قطع عضو کمتر خواهد بود؛ ازاینرو، او نیاز به یک مرکز رادیولوژی را در خط مقدم جبهه احساس کرد. پس از یک مطالعه سریع درباره رادیولوژی، آناتومی بدن و مکانیک خودرو، او تجهیزات پرتو ایکس همراه با وسیله نقلیه و ژنراتورهای کمکی تهیه کرد و بدینترتیب واحدهای سیار رادیوگرافی راه انداخت. این واحدها به «کوریهای کوچک» (Little Curies) معروف شدند.
ماری کوری در واحد رادیولوژی سیار؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
در اواخر سال ۱۹۱۴، ماری مدیر خدمات رادیولوژی صلیب سرخ شد و اولین مرکز رادیولوژی ارتش فرانسه را تاسیس کرد. در نخستین سال جنگ، ماری ابتدا با کمک یک دکتر نظامی و دختر ۱۷سالهاش، ایرین، ۲۰ ماشین سیار رادیولوژی و ۲۰۰ واحد رادیولوژی در بیمارستانها دایر کردند. بعدها ماری به زنان دیگری برای دستیاری آموزش داد.
آموزش رادیولوژی به پرستاران توسط ماری کوری؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
در سال ۱۹۱۵، ماری کوری سوزنی توخالی تهیه کرد که در معرض تابش رادیوم بود و رادیواکتیو و گازی بیرنگ از آن ساطع میشد. این سوزن برای ضدعفونی کردن بافتهای عفونی مورد استفاده قرار میگرفت. او رادیوم مورد نیاز را از همان یک گرم ذخیرهای که داشت تامین میکرد.
بنا بر تخمینی، بیش از یک میلیون سرباز مجروح در واحدهای پرتو ایکس ماری کوری مداوا شدند. در زمان جنگ، ماری مشغول اداره این واحدها بود و خیلی کم توانست تحقیقات علمی خود را پیش ببرد. با وجود آن همه مشارکت انساندوستانه ماری کوری، دولت فرانسه هیچ تقدیر رسمی از او به جا نیاورد.
بلافاصله بعد از شروع جنگ، ماری خواست مدالهای طلای جایزه نوبل خود را برای کمک به جنگ اهدا کند؛ اما بانک ملی فرانسه نپذیرفت. او با استفاده از پول جایزه نوبل، برای تامین هزینه جنگ، اوراق قرضه جنگی خرید. او گفت:
من طلای اندکی که دارم را خواهم داد. باید این مدالهای علمی را که کاملا برایم بیمصرف هستند نیز بدهم. یک چیز دیگر هم هست؛ بهخاطر اهمالکاری محض من، گذاشتم پول دومین جایزه نوبلم در استکهلم سوئد بماند. آن بخش اعظم چیزی است که داریم. مایل هستم آن پول را اینجا بیاورم و خرج جنگ کنم. دولت به آن نیاز دارد. فقط، تقریبا تردیدی ندارم که این پول احتمالا گم خواهد شد.
ماری کوری عضو فعال کمیته مربوط به امور لهستان در فرانسه بود. پس از جنگ، او تجربههای خود در دوران جنگ را در قالب کتابی با عنوان «رادیولوژی در جنگ» (Radiology in War) در سال ۱۹۱۹ منتشر کرد.
ماری کوری و نیروهای آمریکایی؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
در سال ۱۹۲۰، دولت فرانسه به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد کشف رادیوم، دستمزدی برای ماری کوری تعیین کرد. در سال ۱۹۲۱، او برای جذب سرمایه در جهت تحقیقات در رادیوم به آمریکا رفت. در آنجا، بهطرز باشکوهی از وی استقبال شد.
در سفر ماری کوری به آمریکا، «وارن هاردینگ» (Warren Harding)، رئیسجمهوری وقت آمریکا، پذیرای او در کاخ سفید شد و یک گرم رادیوم جمعآوریشده در ایالات متحده را به وی هدیه داد. بانوی اول آمریکا نیز ماری را ستود و وی را نمونه یک محقق حرفهای و همسر حمایتگر معرفی کرد.
ماری کوری و رئیسجمهوری آمریکا؛ منبع عکس: Wikimedia، عکاس: نامشخص
قبل از دیدار با رئیسجمهوری آمریکا در کاخ سفید، دولت فرانسه به این نکته توجه کرد که ماری کوری هیچ نشان عالی فرانسوی ندارد؛ برای همین مقامات فرانسوی نشان «لژیون دونور» (Legion of Honour) را به وی پیشنهاد دادند؛ اما او نپذیرفت. ماری به کشورهای دیگری مثل بلژیک، برزیل، اسپانیا و چکسلواکی نیز رفت و سخنرانی کرد.
با مدیریت ماری کوری، چهار نفر دیگر از کارکنان بنیاد رادیوم برنده جایزه نوبل شدند. در نهایت، بنیاد رادیوم پاریس به یکی از چهار آزمایشگاه بزرگ تحقیقات رادیواکتیو جهان تجهیز شد. در سال ۱۹۲۵، او به لهستان رفت تا در مراسم شروع ساخت بنیاد رادیوم ورشو شرکت کند. در سال ۱۹۲۹، ماری برای بار دوم به آمریکا رفت و توانست برای بنیاد رادیوم ورشو، رادیوم فراهم کند. این بنیاد در سال ۱۹۳۲ با مدیریت خواهر ماری افتتاح شد.
ماری کوری در بنیاد رادیوم ورشو؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
دوری از تحقیقات و حضور در مجامع عمومی برای ماری کوری آزاردهنده بود؛ اما موجب شد تا منابع لازم برای کارش را تامین کند. در سال ۱۹۳۰، او بهعنوان عضو «کمیته جهانی فراوانیهای ایزوتوپی و وزنهای اتمی» (International Atomic Weights Committee) انتخاب شد و تا پایان عمر در آنجا خدمت کرد. در سال ۱۹۳۱ نیز، ماری کوری جایزه درمان «کامرون» (Cameron) را از دانشگاه «ادینبرو» (Edinburgh) در اسکاتلند گرفت.
ماری کوری در آخرین سال زندگیاش، یعنی در سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴، روی کتابی با عنوان «رادیواکتیویته» (Radioactivity) کار کرد که پس از مرگش در سال ۱۹۳۵ منتشر شد.
علت مرگ ماری کوری
ماری کوری برای آخرینبار در سال ۱۹۳۴ به لهستان رفت. چند ماه بعد در چهارم ژوئیه سال ۱۹۳۴، او در سن ۶۶ سالگی در بیمارستانی در شهر «پاسی» (Passy) در جنوب شرق فرانسه بهخاطر «کمخونی آپلاستیک» (aplastic anemia) درگذشت. باور بر آن است که بهخاطر قرار گرفتن طولانیمدت در معرض پرتوهای رادیواکتیو، مغز استخوان او آسیب دید و باعث مرگ وی شد.
ماری کوری در تراس بنیاد رادیوم؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
آثار خطرناک پرتوهای یونیزهکننده در آن زمان شناختهشده نبود؛ به همین دلیل، ماری کوری تجهیزات ایمنی لازم در برابر آن پرتوها را نداشت. او لولههای آزمایش حاوی ایزوتوپهای رادیواکتیو را در جیبش یا در کشوی میزش میگذاشت؛ بهطوری که میگفت اشعه تابش رادیولوژی در تاریکی دیده میشد.
ماری کوری در دوره جنگ جهانی اول نیز وقتی بهعنوان رادیولوژیست در بیمارستانهای صحرایی کار میکرد، بدون محافظ در معرض پرتوهای ایکس قرار داشت. وقتی بدن کوری در سال ۱۹۹۵ نبش قبر شد، چنین گزارش دادند که «او وقتی زنده بود نمیتوانسته است در معرض سطوح مرگبار رادیوم قرار گرفته باشد». نتیجه آزمایشها میگفت که رادیوم تنها وقتی خطرناک است که بلعیده شود؛ بنابراین، بیماری وی به احتمال زیاد بهخاطر رادیوگرافی در دوره جنگ جهانی اول بوده است.
کاغذهای دهه ۱۸۹۰ ماری کوری بهدلیل میزان بالای آلودگی رادیواکتیو، بسیار خطرناک شناسایی شدند. حتی کتابهای آشپزی وی نیز بسیار رادیواکتیو هستند. کاغذهای وی درون جعبههای سربی نگهداری میشوند و کسانی که میخواهند به آنها دسترسی داشته باشند، باید از پوشش محافظ استفاده کنند.
دستنوشتههای ماری کوری؛ منبع عکس: BIR Blog، عکاس: نامشخص
اختراعات و اکتشافات ماری کوری
ابداعها و کنجکاوی عمیق ماری کوری در طول تحقیقاتش موجب شد تا به کشفیات و دستاوردهای علمی ارزشمندی دست یابد. در این بخش این کشفیات را مرور میکنیم:
- رسانای الکتریسیته بودن پرتوهای اورانیوم
- رد فرض نامرئی بودن اتمها
- رادیواکتیو بودن عنصر توریوم
- مواد معدنی پیچبلند و کالکولیت بسیار فعالتر از اورانیوم هستند
- کشف عنصر پولونیوم و رادیوم
- ابداع اصطلاح «رادیواکتیویته»
- دستیابی به رادیوم خالص
- از بین بردن سلولهای سرطانی با استفاده از رادیوم
- تعریف استانداردی جهانی برای تابشهای رادیواکتیو
- اختراع سوزن رادیواکتیو برای ضدعفونی کردن بافتهای عفونی
ماری کوری و آلبرت اینشتین
اولین دیدار ماری کوری و «آلبرت اینشتین» (Albert Einstein) در اکتبر سال ۱۹۱۱ رخ داد؛ جایی که هر دو برای کنفراس فیزیک به بروکسل دعوت شده بودند. کنفرانس درباره بحث درباره فیزیک کلاسیک نیوتونی و فیزیک کوانتوم بود. بهقول آلبرت اینشتین، از خود کنفرانس از لحاظ علمی، هیچ چیز مثبتی بیرون نیامد؛ اما آن کنفرانس باعث دوستی ماری کوری با اینشتین شد.
کنفرانس فیزیکدانان سال ۱۹۱۱؛ منبع عکس: Hulton Archive، عکاس: Couprie
در پایان کنفرانس ۱۹۱۱ بروکسل خبر رابطه عاشقانه ماری با شاگرد همسر سابقش بروز کرد و باعث تخریب وجهه وی شد. رسوایی ماری کوری مانع از آن شد که دوستی عمیقی میان او و اینشتین شکل بگیرد؛ اما اینشتین برخلاف جریان حاکم از او دفاع کرد. اینشتین همچنین با فضای جنسیتزده علمی مقابله میکرد و مشوق زنان دانشمندی همچون ماری کوری بود.
ماری کوری و آلبرت اینشتین؛ منبع عکس: History Cool Kids، عکاس: نامشخص
در اوت سال ۱۹۲۲، ماری کوری عضو «کمیته جهانی همکاری اندیشمندانه» (International Committee on Intellectual Cooperation) در «جامعه ملل» (League of Nations) شد. او تا سال ۱۹۳۴ عضو این کمیته بود و با دانشمندان بزرگی چون آلبرت اینشتین، «هندریک لورنتز» (Hendrik Lorentz) و «هانری برگسون» (Henri Bergson) همکاری داشت.
منبع عکس: Open Culture، عکاس: نامشخص
سخنان ماری کوری
جملات قصاری از ماری کوری به یادگار مانده است که هرکدام از آنها برای آیندگان میتواند انگیزهبخش و الهامبخش باشد. در این بخش، برخی از این جملهها را مرور میکنیم.
زندگی به هیچکدام ما آسان نمیگیرد؛ اما چه میشود کرد؟ باید استقامت و بیش از همه اعتماد به نفس داشته باشیم. باید باور داشته باشیم که برای چیزی استعداد داریم و آن چیز را باید به دست آورد. هیچ چیز در زندگی ترسناک نیست؛ فقط باید آن را فهمید. من یکی از آنهایی هستم که مانند نوبل فکر میکنند بشریت کشفیات جدید را بیشتر در جهت امور نیک به کار میگیرد. من جزو آنهایی هستم که فکر میکنند علم بسیار زیبا است. دانشمند درون آزمایشگاه تنها یک کارشناس فنی نیست؛ او همچنین کودکی است که در پیشگاه پدیده طبیعی قرار دارد و مثل یک داستان افسانهای از دیدن آن به وجد میآید.
ماری کوری در آزمایشگاه سال ۱۹۲۱؛ منبع عکس: Musee Curie، عکاس: نامشخص
هرگز نباید دید چه انجام شده است؛ تنها میتوان دید که چه مانده تا انجام شود. ترسی از کمال نداشته باش؛ هرگز به آن نمیرسی. بشریت همچنین به رویاپردازانی نیاز دارد که پیشرفت یک پروژه آنقدر برایشان فریبنده باشد که دیگر نتوانند به سود مادی خود فکر کنند. نمیتوان بدون بهتر کردن اشخاص، به ساختن جهانی بهتر امیدوار بود. برای آن هدف، هرکدام از ما باید برای بهتر کردن خود تلاش و در عین حال نسبت به بشریت احساس مسئولیت کنیم. وظیفه ویژه ما این است که به آنهایی کمک کنیم که فکر میکنیم میتوانیم برایشان مفیدترین باشیم. به من یاد دادند که راه پیشرفت نه سریع و نه آسان است. نسبت به آدمها کمتر و نسبت به ایدهها بیشتر کنجکاوی کن.
قبر ماری کوری
ماری کوری در گورستان شهر «سو»، یعنی در همان شهری که ازدواج کرده بود، کنار پیر کوری به خاک سپرده شد. ۶۰ سال بعد، در سال ۱۹۹۵ میلادی، به افتخار دستاوردهای کوریها، اجساد هر دو را به «پانتئون» (Pantheon) پاریس منتقل کردند. بهخاطر آلودگی به مواد رادیواکتیو، بقایای آنها را درون محفظه سربی گذاشتند. ماری کوری اولین زنی بود که بهخاطر شایستگیهایش در پانتئون دفن شد.
قبر پیر و ماری کوری؛ منبع عکس: American Institute of Physics، عکاس: نامشخص
دستاوردهای علمی ماری کوری تاثیر شگرفی نهتنها بر جامعه علمی بلکه در جامعه بشری گذاشت. اگر درباره ماری کوری نظری دارید، آن را با ما و کاربران کجارو در میان بگذارید.
منبع عکس کاور: Wikimedia، عکاس: نامشخص
سوالات متداول
ماری کوری کیست؟
ماری کوری فیزیکدان، شیمیدان و پیشگام در مطالعات رادیواکتیو بود که در سال ۱۹۰۳ جایزه نوبل فیزیک و در سال ۱۹۱۱ جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد. او کاشف عنصر پولونیوم و رادیوم بود و توانست از پرتوی رادیواکتیو در پزشکی استفاده کند.
آیا ماری کوری نابینا بود؟
ماری کوری دههها در معرض پرتو رادیواکتیو بود؛ به همین دلیل، دچار بیماری مزمن شد و بهخاطر آب مروارید پیش از مرگش تقریبا نابینا بود.