- مدت زمان بازدید از این جاذبه: بین ۱ تا ۲ ساعت
- بازدید از این جاذبه رایگان است
- Père Lachaise Cemetery, rue du Repos, Paris, France
پرلاشز، بزرگترین گورستان پاریس و یکی از مشهورترین گورستانهای دنیا است که در تاریخ ۲۴ ژوئن ۱۹۹۴ جزو بناهای تاریخی فرانسه ثبت شده است. پس از انقلاب کبیر فرانسه، گورستانها بر طبق قانون جدید کمون پاریس به خارج از شهر منتقل شدند. به همین دلیل باغ بزرگی که استراحتگاه «پدر لاشز»، کشیش مورد اعتماد لویی ۱۴ بود، توسط شهرداری در سال ۱۸۰۳ خریداری و در اختیار «الکساندر تئودور برونیار»، معمار معروف آن زمان قرار گرفت و در ۲۱ می ۱۸۰۴ گشوده شد.
معرفی پرلاشز
اکنون در این باغ ۴۴ هکتاری، حدود ۵۰۰۰ درخت وجود دارد و بزرگترین پارک پایتخت فرانسه است. این گورستان که یکی از دیدنی های پاریس محسوب میشود، هر ساله میزبان حدود ۲۰۰۰۰۰۰ توریست بهعلاوه پاریسیها است.
پرلاشز که از مکان های دیدنی فرانسه به شمار میآید، نمادی از گوناگونی انسانها و در عین حال برابری آنها است. کاتولیک، پروتستان، ارتودوکس، یهودی، مسلمان، بودایی و معتقدان به سایر ادیان و اندیشهها در کنار یکدیگر دفن شدهاند. در این گورستان برای کسانی هم که بر اساس آیین یا وصیتشان باید سوزانده شوند، محلی برای سوزاندن اجساد وجود دارد. دیوار معروف کماندر (Communard ) که سمبل آزادیخواهی و آرمانطلبی مردم فرانسه است هم در این گورستان قرار دارد. این دیوار همان دیواری است که در ۲۸ ماه مه ۱۸۷۱ تعداد ۱۴۷ نفر از رهبران احزاب مختلف پاریس پس از شکست، در پای آن به گلوله بسته شدند.
برای رفاه گردشگران، شهرداری پاریس گردشهای گروهی منظمی همراه با راهنما برای نشان دادن گورهای معروف و توضیح شرح حالهای مختصری از آنها ترتیب داده است.
ممنوعیت همراه داشتن سگ یا حیوانات خانگی دیگر، بالا رفتن از درختان یا بناهای یادبود، فروافکندن آنها، تخریب یا حک کردنشان، استفاده از الکل یا وسایل برپایی پیکنیک، استفاده از دستگاه پخش صوت یا آلات موسیقی، استفاده از دوچرخه یا وسایل نقلیه شخصی بدون مجوز، فعالیتهای تبلیغاتی یا سینمایی و دادن انعام به کارکنان گورستان از جمله مقررات داخلی است که باید توسط گردشگران و بازدیدکنندگان رعایت شود.
بر اساس آمار و اطلاعات منتشر شده از سوی منابع جهانی این قبرستان بیشترین بازدیدکننده را در جهان دارد. یکی از علل این موضوع وجود قبر شخصیتهای بزرگ تاریخی و اجتماعی فرانسه و دنیا است. شخصیتهایی که از حدود ۲۰۰ سال پیش در اینجا دفن شدهاند. همچنین آرامگاه سربازان جنگ جهانی اول نیز در این قبرستان قرار دارد.
قبرستان پرلاشز دارای وبسایتی است که میتوان از طریق دوربین وارد گورستان شد و به بازدید از آن پرداخت.
ساکنان پرلاشز
در هر گوشه این گورستان بزرگانی دیده میشوند که هرکدام بخشی از تاریخ اروپا یا جهان در دو قرن اخیر را به خود اختصاص دادهاند.
ادیت پیاف، خواننده؛ ماریا کالاس، خواننده اپرا؛ ژان فرانسوا لیوتار، فیلسوف و نویسنده؛ سارا برنارد، هنرپیشه؛ ژرژ ملیس، فیلمساز؛ کلود شابرول، فیلمساز؛ نادار، عکاس؛ پل الوار، نویسنده؛ ژان دو لا فونتن، شاعر و نویسنده؛ آلفرد دو موسه، شاعر و نویسنده؛ مولیر، نمایشنامهنویس؛ انوره دو بالزاک، نویسنده؛ مارسل پروست، نویسنده؛ گی یوم آپولینر، نویسنده؛ آلفونس دوده، نویسنده؛ و مارسل پروست، نویسنده؛ کولت، نویسنده داستانهای کوتاه، آنری ورنوی، کارگردان و ایوو مونتان، خواننده دهه ۶۰؛ ژرژ بیزه، موسیقیدان فرانسوی؛ ژان فرانسوا شامپولیون مصر شناس فرانسوی (رمزگشای خط هیروگلیف) از جمله مشاهیر و اندیشمندان فرانسوی هستند که در این قبرستان دفن شدهاند.
از میان خارجیهایی که در این گورستان آرمیدهاند میتوان از ساموئل هانمن، پزشک آلمانی و بنیانگذار هومیوپاتی؛ رافائل لئونیداس تروخیو، فرمانروای دیکتاتور کشور دومینیکن؛ فردریک شوپن، پیانیست و آهنگساز برجسته لهستانی؛ آنتونیو روسینی، موسیقیدان ایتالیایی؛ میگل آنخل آستوریاس، شاعر و نویسنده گواتمالایی؛ آمادئو مودیلیانی، نقاش و تندیس ساز ایتالیایی؛ ییلماز گونی، فیلمساز کرد؛ احمد کایا، خواننده ترکیهای؛ جهانگیر تاتا، تاجر هندی؛ جیم موریسون، خواننده و آهنگساز آمریکایی نام برد.
اسکار وایلد
آرامگاه اسکار وایلد آشکارا درخشانترین ستاره در آسمان پرلاشز است. اسکار وایلد، این نویسنده مشهور، اکنون زیر یک اثر هنرى بزرگ با نقش فرشته آرامیده و بقایاى رنگ بهجا مانده از بوسههای بازدیدکنندگان روی تندیس و انواع یادگارها و دستههاى گل در کنار گورش قابلمشاهده هستند. این قطعه از آثار وایلد روی سنگ قبر وی به چشم میخورد:
«و آنان که او را نمىشناختهاند بر او مىگریند
افسوس که آن ظرف جسمانی، دیر زمانى است درهم شکسته است.
براى سوگوارانش او مردى رانده و مطرود است و براى راندگان و مطرودان است که همیشه سوگوارى مىکنند.»
ایرانیان پرلاشز
در فرانسه و پاریس میتوان نام و نشانی از هنرمندان بنام ایرانی را جستوجو کرد. هنرمندانی که با آفرینش آثار هنری خود در یاد ایرانیها ماندگار شدهاند و فصل هنریشان در این کشور به پایان رسید. نویسندگان و هنرمندانی چون صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، رضا دانشور، عیسی بهادری، منیر وکیلی در قبرستان پرلاشز و فرهاد مهراد در گورستان تیه به خاک سپرده شدهاند.
صادق هدایت
منبع عکس: fa.wikipedia.org
«شرح حال من هیچ نکتهی برجستهای در بر ندارد؛ نه پیشامد قابلتوجهای در آن رخ داده نه عنوانی داشتهام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام؛ بلکه برعکس، همیشه با عدم موفقیت روبهرو شدهام. در اداراتی که کار کردهام همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و رؤسایم از من دل خونی داشتهاند؛ بهطوری که هروقت استعفا دادهام با شادی هذیانآوری پذیرفته شده است. رویهمرفته موجود وازدهی بیمصرف قضاوت محیط دربارهی من است و شاید هم حقیقت در همین باشد.»
«هدایت»
بهمنماه سال ۱۲۸۱ خورشیدی بود که صادق در خانهی پدرش هدایت قلی، فرزند نیرالملوک از وزرای ناصرالدین شاه، به دنیا آمد. خانهای که در خیابان منوچهری تهران قرار دارد و سالها در مورد تبدیل شدنش به موزهی هدایت بحث شده است. هدایت را همه با داستان معروفش، بوف کور، میشناسند. داستاننویسی که وی را همپای بزرگان داستاننویسی نوین ایران، محمدعلی جمالزاده، بزرگ علوی و صادق چوبک میدانند و بر نسلهای بعد از خود مثل غلامحسین ساعدی و بهرام بیضایی تاثیر گذاشته است.
«حاجی مراد به چابکی از سوی دکان پایین جست، کمرچین قبای بخور خود را تکان داد، کمربند نقرهاش را سفت کرد، دستی به ریش حنا بستهی خود کشید، حسن شاگردش را صدا زد با هم دکان را تخته کردند، بعد از جیب فراخ خود چهار قران درآورد داد به حسن که اظهار تشکر کرد و با گامهای بلند سوت زنان مابین مردمی که در شد بودند ناپدید شد.» این بخشی از داستان حاجی مراد کتاب زنده به گور است که صادق هدایت در سال ۱۳۰۹ خورشیدی وقتی تحصیلش را در پاریس نیمهکاره رها کرد و به ایران آمد، نوشت. وغ وغ ساهاب، سگ ولگرد، نمایشنامهی پروین دختر ساسان، علویه خانم و حاجی آقا از داستانهایی است که هدایت نوشته است؛ اما آخرین فصل داستان زندگی خودش در فروردینماه ۱۳۳۰ نوشته شد و به دفتر آخر رسید. صادق هدایت که از سال ۱۳۲۹ دوباره به پاریس رفته بود در سال ۱۳۳۰ در این شهر خودکشی کرد و در قطعهی ۸۵ قبرستان پرلاشز فرانسه در کنار بزرگان داستان دنیا چون بالزاک، الوار و پروست برای همیشه آرام گرفت.
غلامحسین ساعدی، گوهر مراد
عکاس: مفیدی
به گوهر مراد
به نو کردنِ ماه، بر بام شدم، با عقیق و سبزه و آینه، داسی سرد بر آسمان گذشت، که پروازِ کبوتر ممنوع است، صنوبرها به نجوا چیزی گفتند و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند ماه برنیامد.
شکایت غیوران شب، سایههای شب، کلاته گل، کوتاهِ شبنشینی و باشکوه از آثار غلامحسین ساعدی معروف به گوهر مراد است. روانپزشکی که هم داستان و هم نمایشنامه مینوشت و محمود دولت آبادی در موردش گفته است: «بهطور رسمی ما سه تئاترنویس داریم: بیضایی، رادی و ساعدی». غلامحسین که در سال ۱۳۱۴ به دنیا آمد، فرزند علی اصغر از کارمندان سادهی تبریز بود و اصالت مادریاش به مشروطهخواهان تبریز میرسید. گوهر مراد که بعد از انقلاب بهدلایل سیاسی از ایران رفته بود، آخرین پردهی نمایش زندگیاش در سال ۱۳۶۴ در پاریس و برای همیشه در قطعه ۸۵ پرلاشز اکران شد.
عیسی بهادری، طراح بشریت
عکاس: علی عموشاهی
«استاد عیسی بهادری در طول تاریخ هنر ایران، بزرگترین استاد در زمینهی طراحی کاشی، فرش، مینیاتور و تا حدی نقاشی بود و انسان جامع و کاملی در زمینههایی که به آن اشاره کردم به شمار میرفت. تصور میکنم والاترین ویژگی او ایجاد رغبت در شاگردان، بهویژه خود من بود و بهواسطه بیان گیرا و جذابی که داشت، میتوانست بهخوبی این شور و شوق را در شاگردانش ایجاد کند… راهنماییهای او در خودسازی من خیلی موثر بود.»
«محمود فرشچیان»
ستاره دریایی، تنازع بقا، تشعیر، پروانهها، تولد انسان و بشریت نام فرشهایی است که بهادری طراح آن بود. هنرمند معاصری که او را یکی از احیاگران هنر سنتی ایران میدانند و از محضر اساتیدی چون اسماعیل آشتیانی و حسین بهزاد درس هنر آموخت. بهادری کسی است که وی را مبدع نقشهای گل و پرنده بهجای اشکال هندسی در هنر خاتم کاری میدانند. رد هنر این استاد را در کاشیهای گنبد شاهچراغ و آثارش را در موزههای فرش و هنرهای ملی باید دید و ادامه هنرش را در شاگردانی چون محمود فرشچیان جستوجو کرد. استاد بهادری در سالهای آخر عمرش در پاریس و در خانهی دخترش زندگی میکرد و در همین شهر در سال ۱۳۶۵ زندگی هنریاش به پایان رسید.
رضا دانشور، کجای سال دو هزار منتظرت باشم
منبع عکس: radiozamaneh
«کجای سال دو هزار منتظرت باشم» اثری است از رضا دانشور که شاید یکی از نوشتههای شاخص در زمینه ادبیات مهاجرت باشد. دانشور از داستاننویسان معاصر است که در سال ۱۳۹۴ در پاریس و در اثر ابتلا به سرطان درگذشت و در پرلاشز به خاک سپرده شد. هیهی جبلی قمقم، خورشید روی یخ، مسافر هیچکجا، ابوذر و نماز میت از جمله آثار این داستاننویس و نمایشنامه نویس مشهدی است.
منیر وکیلی
منبع عکس:fa.wikipedia.org
منیر وکیلی از هنرمندان و خوانندگان اپرای اهل تبریز بود. وکیلی بعد از انقلاب به فرانسه مهاجرت کرده بود. صدای این هنرمند در اسفندماه سال ۱۳۶۱ در اثر سانحهی تصادف برای همیشه خاموش شد و در پاریس دفن شد.
گورستان تیه
تیه از جمله قبرستانهای شهر پاریس است که آرامگاه فرهاد مهراد یکی از خوانندگان مشهور ایرانی در آن قرار دارد.
فرهاد مهراد، فریاد جامعه
عکاس: Martin Ottmann
قطعهی ۱۱۰، ردیف ۷، سنگ ۲۳، گورستان تیه پاریس؛ این آدرس خانهی ابدی کسی است که از محبوبترین هنرمندان ایرانی به شمار میرود. خوانندهای که خواندنش فریاد جامعه بود و فرهاد نام داشت. جمعه، مرد تنها، برف، خسته، بوی عیدی از آهنگهای فرهاد است. خوانندهای که ترانهها و آهنگهای غیرفارسی را همچون زبان مادری دلنواز میخواند. فرهاد مهراد، خوانندهی خود آموخته که ترانههایش فریادی از درد جامعه بود، در دیماه سال ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمد. فرهاد زمانی که برای درمان بیماریاش به لیل فرانسه رفته بود، بهارِ خواندنش در این کشور و در سال ۱۳۸۱ به پایان رسید؛ اما صدایش برای همیشه ماندگار شد. خانهی این خواننده که اتاقی است شامل وسایل شخصی وی، در موزهی سینمای کشور در باغ فردوس برای علاقهمندان برپا شده است.
گرم و زنده بر شنهای تابستان/ زندگی را بدرود خواهم گفت
تا قاصد میلیونها لبخند گردم/ تابستان مرا در بر خواهد گرفت و
دریا دلش را خواهد گشود / تا قاصد میلیونها لبخند گردم
تابستان مرا در بر خواهد گرفت/ دریا دلش را خواهد گشود
زمان در من خواهد مرد و / من بر زمان خواهم خفت
«فریدون رهنما»
نویسندگان: زهرا صالح نژاد و اکرم زمانی نوری