مسجد امام اصفهان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
از همان زمانی که کار ساخت مسجد جامع عباسی شروع شد، سطرهایی را در سفرنامههای مسافران خارجی اشغال کرد. جهانگردان خارجی، بهجز چند نمونه استثنا، اجازهی ورود به این بنای عظیم را نداشتند. تازه در چند دههی اخیر است که در آن به روی غیرمسلمانان نیز باز شده است. در ادامه یادداشتهای سفرنامهنویسان خارجی دربارهی این شاهکار معماریصفوی را مرور میکنیم.
پیترو دلاواله، جهانگرد ایتالیایی، در سفرش به اصفهان در سال ۱۶۱۷ میلادی به ساخت این مسجد اشارهای میکند:
«در ضلع فوقانی میدان، مسجدی هست که فعلا مشغول ساخت آن هستند».
تقریبا همزمان با دلاواله، دن گارسیا دسیلوا فیوگوروا اسپانیایی نیز ضمن توصیف میدان نقش جهان، به ساخت مسجد نیز اشاره میکند:
«بازار اصفهان به میدانی (میدان نقش جهان) میپیوندد که ایرانیان در آن به تمرین یا ورزش چوگان میپردازند. میدان نیز از ساختههای شاه عباس است. در میدان، مسجدی بسیار زیبا و باشکوه در دست ساخت است که ساختمان آن بهزودی به پایان خواهد رسید. این مسجد نیز به فرمان و پول همین شاه و به پاس علاقهی خاص وی به امام علی (ع) ساخته میشود. سردر یا رواق ورودی آن، که گنبدی بسیار بلند دارد، همهاش پرنقش و با بهترین کاشیکاریها تزیین شده است.
دلاواله هنگام ورود به اصفهان
مسجد همه بخش پایانی میدان را در بر میگیرد و کارگران در آن بدون تعطیلی مشغول به کار هستند. بر سنگها و کاشیهایش نقشهایی نادر ترسیم کردهاند که تاکنون شبیه آنها در سراسر مشرقزمین دیده نشده است».
«با آنکه ساخت مسجد به اتمام نرسیده، ولی کتیبهی درها و تمام قسمتها طلاکاری شده است»
«در این ماه به فرمان شاه، ساخت مسجد بزرگی را آغاز کردهاند که تاکنون شش سال است که به ساختن آن مشغول هستند و تا سال ۱۶۲۵ در نظر است که به اتمام برسد. سنگهای آن حکاکیشده و بسیار زیبا است. در مسجد آب جریان دارد و پوشش آن هنوز شروع نشده، ولی تزیین آن آغاز شده است. با آنکه به اتمام نرسیده، ولی کتیبهی درها و تمام قسمتها طلاکاری شده است. جلوی مسجد ملایی نشسته و به کار زن و شوهرهایی که با هم اختلاف دارند و نمیتوانند اختلاف خود را حل کنند، رسیدگی میکند و در صورت عدم توافق آنها را طلاق میدهد».
تاورنیه، سیاح فرانسوی که در سالهای ۱۶۳۲-۱۶۶۴ میلادی به ایران سفر کرد، پیرامون مسجد را توصیف کرده است:
«جلوی مسجد بزرگ محل فروش هیزم و زغال است. شرق مسجد دکانهای چرمدوزی و غرب آن مخصوص کتابفروشیها، صحافها و صندوقسازان است. در وسط ضلع جنوبی، درگاه بزرگی دیده میشود که در طرفینش دو برج (مناره) ساخته شده که از آن داخل مسجد میشوند. درش پوشیده از نقره است و محققا این بهترین در و قشنگترین ورودی تمام مساجد است».
«ابتدا در این مکان خانههای مسکونی بوده که برای ساخت مسجد، آنها را از صاحبانشان خریدند»
ژان شاردن فرانسوی در سالهای ۱۶۶۴-۱۶۷۷ به ایران سفر کرد. او از معدود کسانی بود که به مسجد سلطنتی وارد شد:
«مسجد شاه در جنوب میدان واقع و جلوخانی چندضلعی دارد که حوض در وسط آن قرار گرفته است. ابتدا در این مکان خانههای مسکونی بوده که برای ساخت مسجد آنها را از صاحبانشان خریدند. بر حسب اتفاق، همزمان با شروع ساخت بنا، معدن سنگ مرمری در حوالی اصفهان (اردستان) کشف شد که از سنگهای آن برای ساخت مسجد استفاده کردند. نمای بنا نیز چندضلعی است و از دو طرف در قسمت پایین حائلی هست که از سنگ صیقلی ساختهاند که تا مقابل در ورودی ادامه دارد.
طرح شاردن از مسجد جامع عباسی
نمای طرفین طاقنما هر یک به بازاری متصل میشود که زنجیری مقابل آنها کشیدهاند تا مانع ورود حیوانات شود. نماهای بالاتر دکانهایی است که در آن پزشکان، داروسازان و داروفروشان به طبابت و داروفروشی مشغول هستند. طبقات بالای نمای مسجد ایوانهایی دارد. گنبد مسجد، که یکی از زیباترین آثار جدید معماری ایران کنونی است، در داخل این محوطه است. این گنبد بهاندازهای بزرگ است که از فاصلهی ۱۶ کیلومتری از کاشان به اصفهان پیدا است.
«در این مکان دو شی مذهبی نفیس حفاظت میشود: یکی قرآنی به خط امام رضا (ع) که متجاوز از هزار سال است نوشته شده و دیگری پیراهن خونآلود امام حسین (ع)»
گنبد بزرگ به دو قسمت غیرمساوی تقسیم میشود که جرزی آنها را از هم جدا میکند. میان این جرز راه بزرگی است که به زیر گنبد متصل میشود. دیوارهای زیر گنبد، در قسمت جلویی، از سنگ مرمر پوشیده و انتهای آن با سنگ یشم ساخته شده است که محراب نامیده میشود. در بالای محراب، گنجینهای از چوب عود ساخته شده که زرکوب بوده و با قفلی از طلا بسته میشده است. در این مکان دو شی مذهبی نفیس، که مورد احترام ایرانیان است، حفاظت میشود: یکی قرآنی است به خط امام رضا (ع) که متجاوز از هزار سال است نوشته شده و دیگری پیراهن خونآلود امام حسین (ع) است.
این پیراهن را به هیچکس نشان نمیدهند و مجاز نیستند آن را از محل جز در مواقع شورش یا هجوم دشمن خارجی بیرون کنند؛ زیرا معتقد هستند به هنگام خطر اگر این پیراهن را سر نیزه قرار دهند و آن را در مقابل دشمنان نگاه دارند با یک نظر به آن فرار خواهند کرد».
معتقد هستند اگر پیراهن خونآلود امام حسین (ع) را سر نیزه زنند، دشمن فرار میکند
انگلبرت کمپفر، جهانگرد آلمانی، در سال ۱۶۸۳ میلادی مینویسد:
«زیبایی طاقهای قوسدار این عمارت رفیع و مجلل غیر قابل تقلید است».
ژان اوتر (Jean Otter) فرانسوی نیز به مسجد اشاره کرده است (۱۱۱۳ - ۱۱۲۲ شمسی):
«مسجد بزرگ و قشنگ است. در ورودی آن نقرهای و زیبا است و حیاط بزرگی دارد».
کنت دو سرسی (Comt de Sercey) فرانسوی در سال ۱۲۱۸ شمسی نوشت:
«میدان در حال حاضر جز تعدادی ساختمانهای بدون نظم و بدون اصالت، که در اطرافش قرار گرفتهاند، به نظر مسافر و جهانگرد چیز دیگری نمیآید، ولی مسجد بسیار زیبایی که در یکی از اضلاعش برپا است، عظمت و درخشش فوقالعادهای دارد. دو منارهی لاجوردیاش هنوز سر به آسمان کشیدهاند و متعلقاتش نیز شکوه فوقالعاده را نشان میدهند».
کنت دوگوبینو (Comte de Gobineau) فرانسوی در سال ۱۲۴۰ خورشیدی چنین گزارش داد:
«از هیچ چیز بیش از داربستهایی که دور گنبد مسجد شاه برافراشته بودند شگفتزده نشدم. توضیحاتی که دراینباره دادند، بیشتر ذهنم را مغشوش کرد؛ میگفتند چند سال پیش شاه دستور داده مسجد شاه را مرمت کنند و شکوه اولیه را به آن بازگردانند. این نخستینباری بوده که صحبت از مرمتبناهای تاریخی به گوشم میخورد.
«برای مرمت مسجد اعتبار اختصاص میدهند، اما کاری نمیکنند»
از آنجایی که این فکر در ایران بهکلی تازگی دارد، باعث افتخار شاه است، اما متأسفانه اجرای آن تا حدود زیادی به عادت ملی ایرانیان برمیگشت؛ زیرا مجریان دستور شاهانه داربستها را برافراشته بودند، اما کاری انجام نمیدادند. فقط اعتباری برای این کار تخصیص داده شده بود و بهطور منظم آن را خرج میکردند. شاید هنوز هم این پول را خرج میکنند و تا مدتها پس از اینکه مسجد دیگر وجود ندارد به این کار ادامه خواهند داد».
نقاشی از پاسکال کوست (قرن ۱۹)
بارتولد (Barthold) روسی در سال ۱۲۸۱ شمسی به بازسازیهای مرتب مسجد اشاره کرد:
«مسجد جامعی که شاه عباس بنا کرد را در قرن هجدهم چند مرتبه تعمیر و ترمیم کردند».
اوژن اوبن (Eugene Aubin) فرانسوی در سال ۱۲۸۴ خورشیدی نوشت:
«صبحها بازار فروش چارپایان در مقابل مسجد بزرگ برپا میشود و از سود اینگونه داد و ستدها چیزی نیز نصیب مسجد میشد».
چارلز ریچاردز (Charles Richards) انگلیسی در اوایل حکومت پهلویها (۱۳۰۲ شمسی) از قفس مؤذن مسجد گفت:
«مسجد شاه اصفهان چهار مناره دارد که مشرف به میدان شاه است ولی شاه عباس، که بههیچوجه میل نداشت باغهای سلطنتی چشمانداز اشخاص خارجی باشد، دستور داد سکویی بسازند تا اگر مؤذنی هنگام ادای این وظیفهی مقدس به طرف عالیقاپو یا باغهای سلطنتی رو کند، داخل آنها را نبیند و حواسش پرت نشود. این قفس مستطیلشکل عجیب با سقف هرمیشکل آن، که در جلوی گنبد بزرگ ساخته شده است، هنوز برپا است و میتوان دید».
«قفسی برای مؤذن ساختهاند تا از مناره چشمش به کاخ و باغ سلطنتی نیفتد»
خانم مریت هاکس (Merritt Hawkes) آمریکایی در سال ۱۳۱۱ خورشیدی از تجربهاش در بالا رفتن از منارهی مسجد گفت:
«در مسجد شاه (شگفتانگیزترین و مشهورترین مسجد ایران که در مناسبترین نقطه در انتهای میدان نقش جهان واقع است) با معمار و بنّای مسئول بازسازی مسجد و نیز چند تن از کارمندان آموزشوپرورش دیدار کردم. به قصد بازدید از تعمیرات چهار منارهی زیبا، که از سمت بیرون مسجد شروع به ریزش کرده بود، از پلکان بالا رفتیم. اصفهان با خانههای تیرهرنگ، درختان سبز و دشت پرحاصلی که احاطهاش کرده بود، زیر پایمان قرار داشت.
گفتند برای دیدن تعمیرات، در صورت امکان، بهتر است از قبهی مناره بالا روم. سعی کردم، ولی پایم لغزید. یک لحظه تصور کردم به پایین، میان مردمی که از مورچه ریزتر به نظر میرسیدند، سقوط کردهام و یکی از حاضران را دیدم که لبخندی پیروزمندانه بر لب دارد. بیتردید مرا همچون دیگر زنان بیجربزه میدانست. کفشها را درآوردم و به کمک ریسمانی به باریکی سیم، که کارگری مهربان برایم آویزان کرده بود، خیلی زود خود را به بالا کشاندم.
کاشیهای بسیار قشنگ بهطرزی زیبا و ماهرانه کنار هم نصب شده و گنبد مسجد را بهشکل دستهگلی دلفریب درآورده بود. گویا گذشت زمان در لعاب کاشیها اثری نداشت. در پایین پایمان مرمرهای مسجد شکسته، تیره و فرسوده شده بود، ولی کاشیهای نوک گنبد درخششی خاص داشت. میلهها و قلابهای ضخیم آهنی منارهها را در جای خود ثابت نگه میدارد و تا صدها سال این بنای زیبا را حفظ میکند.
کارگران مشغول نصب کاشیهای افتاده بودند و سعی داشتند تا حد امکان از همان کاشی کهنه استفاده کنند، ولی بیشتر از نمونههای بسیار خوبی که از روی کاشیهای اصل در اصفهان ساخته میشد، استفاده میکنند. به کمک ریسمان از آن قبهی ترسناک پایین آمدم و طولی نکشید که خود را به گروه رساندم. آنها با وقار خاصی کفشهایم را در دست داشتند و ساخت انگلیسی آن را تحسین کردند»!
«دو شی مقدس در آلاچیقی پشت مسجد نگهداری میشود»
خانم مادفون روزن (Made von Rosen) سوئدی در سال ۱۳۱۳ شمسی بار دیگر به اشیای مقدس محفوظ در مسجد اشاره کرد:
«گردش داخل شهر را با دیدار از مسجد شاه آغاز کردیم. در این مسجد ۱۸ هزار کاشی به کار رفته بود. کف مسجد با سنگ مرمر بسیار زیبایی به رنگ قرمز مواج، که از یزد آورده بودند، فرش شده است. به گفتهی راهنمایمان، در یک آلاچیق در پشت مسجد، دو اثر مقدس باستانی نگهداری میشود. یکی قرآنی است که هزار سال پیش نوشته شده است و دیگری پیراهن آلوده به خون امام حسین (ع) که آن را در صحرایکربلا به تن داشته است.
هرگز این آثار را به کسی نشان نمیدهند، مگر آنکه مملکت در معرض خطر باشد تا به آنها توسل جویند. گفته شده اگر پیراهن مقدس را بر بالای نیزه ببریم و روبهروی دشمن نگهداریم سربازان مهاجم فورا جبهه را ترک و فرار میکنند».
راجر استیونس (Roger Stevens) انگلیسی در سال ۱۳۳۳ خورشیدی آخرین سفرنامهی کلاسیک دربارهی مسجد امام را نوشت:
«مسجد سلطنتی مجموعهی ساختمانی وسیعی است که از لحاظ طراحی و تصور عمومی بیشترین حالت جلال و عظمت معماری و سبک اسلامی را دارد. مسجد همچون تاجی بر تارک این مجموعهی پرشکوه در آن محوطه میدرخشد. ابعاد مسجد بهشکل شگفتانگیزی با طرحی سخت استادانه و پرخرج ساخته شده است. به نظر میآید صوفی بزرگ (شاه عباس) در اتمام ساختمان عجله داشته و مرتبا معماران را سرزنش میکرده و به آنها نق میزده که کار را زود تمام کنند.
یک وقتی معمار معروف، که نامش ابوالقاسم بوده، به اصرار و تعجیلی که شاه عباس در تکمیل مسجد داشته، خطر فرونشستن بنا را یادآور میشود، شاه با خشونت از این تذکر برآشفته و به اصرار خود میافزاید. ازاینرو است که داستانی در این مورد است که میگویند معمار بهمدت پنج سال خود را مخفی کرده تا اینکه از سنجش و اندازهگیری فرونشستن بنا اطمینان کامل حاصل کرد و به حقیقت دریافت که عمل نکردن به اصرار شاه برای سرعت کار پایان ساختمان عملی صحیح و ضروری بوده است.
«عجله در کار ساخت موجب شد تا فقط در قسمتهایی که آیات قرآن نوشته شده و در سردر ورودی کاشیهای معرق استفاده شود»
چنین عجلهای با توجه به عمر بالای شاه عباس و آرزوی اینکه پایان ساختمان مسجد را در حیات خود ببیند، استادان معمار و کاشیکار را به کاربرد کاشیهای هفترنگ در دیوارهای مسجد بهجای کاشیکاریهای معرق ناچار کرد و فقط در قسمتهایی که خطوط و آیات قرآنی نوشته شده و سردر ورودی، که از بخشهای ابتدایی و اولیهی ساخت مسجد است، کاشیهای معرق به کار رفت.
نتیجه این شد که چنین تزئیناتی بههیچوجه قابل مقایسه با ظرافتها و آراستگیهای کاشیکاریهای مسجد شیخ لطفالله یا بسیاری از بناهای دیگر، که در اوایل عمر شاه عباس ساخته شده، نیست و به این مجموعهی هنری لطمه زده است. در بخش داخلی یکی از سردرهای ایوان بزرگ مسجد، که شالودهاش از سنگهای مکعبیشکل مرمر معادن اردستان است و گوشههای ستونهای آن نگاه به بالا دارند و بهطرز بسیار عالی تراشیده شدهاند، کاشیکاری معرق استالاکتیتمانندی ساخته شده که درخشندگی این اثر دلفریب معماری هنری قوهی تخیل آدمی را کند میکند.
«آنچه بیشتر از همه بیننده را به تحسین وا میدارد، دیوارهایی است که با تلالو کاشیهای آبیرنگ و منارههای بسیار بلند احاطه شده و انعکاس آنها در حوض بزرگ حیاط مسجد یا در ژرفای ایوانها به وضوح نمایان است»
آنچه بیشتر از همه بیننده را به تحسین وا میدارد، دیوارهایی است که با تلالو کاشیهای آبیرنگ و منارههای بسیار بلند احاطه شده و انعکاس آنها در حوض بزرگ حیاط مسجد یا در ژرفای ایوانها به وضوح نمایان است و این رنگهای تند آبی در دل آشوب رنگها را پدید میآورد. گنبد سنگین آن، که بهطور راست و عمودی و با حجم بسیار برپا شده، با رنگهای روشن و سایهدار آن تباین محسوس دارد و در آدمی تصور خراب شدن را به وجود میآورد. مسجد گرچه به دستور شاه ساخته شده، اما بدون کوچکترین تردیدی شکوه و افتخار و قداست آن را باید منسوب به خدا دانست».
با گسترده شدن صنعت گردشگری، روز به روز بر تعداد گردشگران خارجی مسجد امام اضافه شد. در ادامه دو نمونه از نظرات جدید بازدیدکنندگان را میخوانیم:
گردشگر انگلیسی در اردیبهشت ۱۳۹۱ نوشت:
«مسجدهای زیبای زیادی در ایران وجود دارد، اما این یکی سرآمد همهشان است. کاشیکاری و حیاطش کاملا خیرهکننده است. اما شاید تأثیرگذارترین جایش ویژگی آکوستیک عجیبش است که موجب میشود صدای اذان بهخوبی در تمام مجموعه طنینانداز شود. من اصلا مذهبی نیستم، اما این مکان واقعا مرا جذب کرد. مشتاقم که دوباره به آنجا بروم».
«با آنکه مسجد آبی استانبول را هم دیدهام، اما به نظرم مسجد امام از آن هم بهتر است»
توریست آمریکایی در فروردین ۱۳۹۲ گفت:
«احساس کردم مسجد امام زیباترین مسجد ایران است. حتی با آنکه مسجد آبیاستانبول را هم دیدهام، اما به نظرم مسجد امام از آن هم بهتر است. من دو بار در این مسجد قدم زدهام و قطعا دوباره به آنجا خواهم رفت. میگویند مسجد بیش از ۱۸ میلیون آجر و ۴۷۵ هزار کاشی دارد. کاشیها بسیار رنگارنگ هستند؛ زیرا در این مسجد از روش جدید هفترنگی استفاده کردهاند؛ که صنعتگران رنگها را همزمان بر کاشی میزدند و سپس به آن حرارت میدادند تا رنگها باقی بمانند.
داخل مسجد، زیر گنبد، حالت آکوستیکی شگفتی دارد که حتی زمزمهی شما را به همهجا میپراکند. همچنین حجرههای تودرتویی با رنگهای تند، دیوارهای منقش و ستونهایی هست تا آنها را نظاره کنید. حداقل دو ساعت برای اینجا وقت بگذارید».