میدان نقش جهان اصفهان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی (قسمت اول)
پس از قرنها سابقهی شهرنشینی، اصفهان بناهای زیادی به خود دیده است. گسترش بیسابقهی اصفهان از سال ۹۷۱ خورشیدی (۱۵۹۰ میلادی)، یعنی زمانی که شاه عباس اول اصفهان را بهعنوان پایتخت صفویان بازسازی کرد، شروع شد. توسعهی سریع و معماری خارقالعادهی اصفهان آن را بهعنوان «اصفهان، نصف جهان» رساند و بسیاری از گردشگران خارجی را مجذوب خود کرد. در این مقاله نگاهی به نوشتههای بازدیدکنندگان خارجی دربارهی یکی از نمادهای توسعهی اصفهان، یعنی میدان نقش جهان، میاندازیم.
پیترو دلاواله (Pietro Della Valle) ایتالیایی در همان زمان شاه عباس اول، در سال ۹۹۶ خورشیدی (۱۶۱۷ میلادی)، به ایران سفر کرد. او در وصف میدان نقش جهان مینویسد:
میتوان از دو محل نام برد که به نظر من نهتنها نظیر آنها در (استانبول) نیست، بلکه با بهترین آثار مسیحیت برابر و حتی بدون تردید بر آنها مزیت دارند. یکی از این دو محل میدان شاه یا میدان اصلی شهر واقع در جلوی قصر سلطنتی است که طول آن ۶۹۰ و عرض آن ۲۳۰ قدم میشود. عرض میدان یک سوم طول آن است و درِ خانهی شاهی در یک سوی طول آن قرار گرفته است. ورودی خانهی شاه در یکی از اضلاع طولی میدان شاه واقع شده، ولی در وسط آن نیست؛ بهطوری که اگر این ضلع میدان را به سه قسمت کنیم، از یک طرف یک سوم و از طرف دیگر دو سوم با ضلع غربی میدان فاصله پیدا میکند و برای بیان حقیقت باید گفت زیبایی این در بیش از عظمت و شکوه آن است.
زمانی که پیترو دلاواله وارد اصفهان میشد، در شهر ساختوساز گستردهای شروع شده بود
قدری پایینتر مدخل ورودی زنان دربار است، اما درِ آن هنوز بر جای گذاشته نشده است. مقابل در این ، در طرف دیگر میدان، است ( ) با زیبا که تمام دیوار آن از ظریف و رنگارنگ پوشیده شده است. در ضلع فوقانی میدان مسجدی است که فعلا مشغول ساختن آن هستند و در پایین میدان نزدیک (منظور شمال میدان است) به قرینهی آن سردر بزرگی است که در طبقهی بالای آن دو جایگاه قرار دارد که هرروز غروب آفتاب در آن نقاره میزنند و دو آهنگ ایران و ترک را مینوازند که به گوش خوش میآید و با وجود بزرگی میدان در همهجا طنین میافکند. وسط میدان با سنگهای ریز فرش شده و برای دویدن یا اسبسواری موقعیتی از آن بهتر وجود ندارد. دورتادور این میدان را مساوی و موزون و زیبا فراگرفته که سلسلهی آنها در هیچ نقطه قطع نشده است. تمام حجرهها با فواصل مساوی و در دو سوی مسقف بین صفوف متفاوتی تقسیم شده است که کاسبان کالاهای خود را در آنها عرضه میکنند. درها همه بزرگ و دکانها همسطح خیابان و پر از کالا هستند و بالای آنها ایوانها و پنجرهها و هزاران تزیینات مختلف به وجود آورده است. این حفظ تناسب در معماری و ظرافت کار باعث زیبایی بیشتر میدان میشود و با وجودی که عمارتهای میدان ناوونا (Piazza Navona) در رم بلندتر و غنیتر هستند، اگر جرئت این را داشته باشم باید بگویم میدان شاه را بهدلایل مختلفی بر آن ترجیح میدهم.
میدان ناوونا، رم
اطراف میدان در نزدیکی دکانها نهر پرآبی جاری است که در وسط آن سنگهایی برای رفت و آمد پیادهها قرار دادهاند و بین این نهر و دکانها، به خط مستقیم، درختهای پرشاخ و برگ و یکسان کاشتهاند که چند وقت دیگر وقتی برگهای آن بروید به نظرم قشنگترین منظرهی عالم را تشکیل خواهند داد.
دلاواله از ورود شاه عباس اول به اصفهان و حضور وی در میدان نقش جهان و فراهم شدن بساط جشنی عظیم همراه با چراغانی میدان خبر میدهد. او دربارهی چراغانی مینویسد:
وقتی چراغها و مشعلها و سایر لوازم کار چراغانی آماده شد، شاه دستور داد که آنها را روشن کنند و تمام مردان مسلح، از کوچههایی که بسته نبود، نزد وی روند اما زنان در دکانها و بازارها بمانند؛ زیرا او میخواست بانوان حرم خود را به تماشای چراغانی ببرد. محوطهی چراغانی، که راههای ورود به آنجا را از هر سو با دیوارهایی بسته بودند، مشتمل بود بر میدان نقش جهان با تمام خانهها و سردرها و کویها و بازارهای اطراف این میدان و همچنین بازار تجار ابریشم و بازارهای کفاشان و عطاران و که بازاری است مخصوص فروش پارچه.
توماس هربرت (Thomas Herbert) انگلیسی، که در سال ۱۰۰۶ خورشیدی (۱۶۲۷ میلادی) به ایران سفر کرد، قدیمیترین نقش را از میدان نقش جهان در سفرنامهی خود آورده است. او میدان را با عنوان «میدان یا بازار بزرگ در اصفهان» تصویر کرده است. هربرت روی بام بازار، در قسمت شمالی میدان، قرار گرفته و این طرح را تهیه کرده است. او خود میدان نقش جهان را ستوده است و مینویسد:
میدان یا بازار بزرگ بدون شک مجللترین و مطبوعترین بازار در تمام است. این میدان شبیه به مرکز بورس ما یا شبیه میدان سلطنتی در است، اما شش بار از آن بزرگتر.
تصویر میدان نقش جهان از توماس هربرت
مرکز بورس لندن
میدان سلطنتی پاریس
ژان باتیست تاورنیه (Jean Baptiste Tavernier) فرانسوی، که در فاصلهی سالهای ۱۰۱۰ تا ۱۰۴۳ خورشیدی (۱۶۳۱ تا ۱۶۶۴ میلادی)، یعنی در روزگار سلطنت شاه صفی و شاه عباس دوم به ایران سفر کرد، میگوید:
پس از احداث و رونق میدان جدید، میدان کهنه بهتدریج اهمیت خود را از دست داد؛ اگرچه هنوز دو قسمت آن آباد بود و کسبه در عمارات سرپوشیدهی آن جای داشتند.
او دربارهی میدان مینویسد:
میدان بزرگ اصفهان از بناهای شاه عباس کبیر است. دورتادور ایوان ورودی آن مهتابی ساختهاند. در طول میدان اتاقهای کوچکی به ارتفاع ۳ متر بنا شدهاند که غالباً در شرف خرابی هستند؛ زیرا از خشت خام ساخته شدهاند. چند قدم دور از ایوان، نهری از سنگ جدول بنا کردهاند که دور میدان امتداد مییابد اما در نگهداری و حفظ آن غفلت کردهاند. وسط میدان چوب بلند یا دکلی نصب کردهاند. وقتی شاه میخواهد کند، جام زرینی روی آن دکل نصب میکنند. سوارکار باید در حالت تاختن از زیر آن بگذرد و با تیر و کمان آن جام را بزند. هر کس جام را با تیر بزند جام از آن او خواهد بود و من خودم دیدم که شاه صفی در پنج تاخت سه جام را با تیر فرود آورد. از این تیرک وسط میدان تا به مسجد بزرگ محل فروش زغال و هیزم است. از تیرک تا زیر ساعت برجی، که سمت شمال میدان است، محل فروش آهنآلات، زین و یراق کهنه و کهنه است. در فضای مقابل ساعت، و کبوتر و سایر پرندهها را میفروشند. جلوی سلطنتی هیچ دکانی نیست و همیشه پاک و تمیز است. در طرف غرب میدان، سمت عمارت، نزدیک به ۷۰ لوله توپهای بزرگ و کوچک به صف شدهاند. این توپها را شاه عباس بزرگ با آن ساعت برجی بعد از فتح از آنجا آورده است. روزهای جمعه میدان پر از جمعیت میشود و روستاییان صنایع را برای فروش به آنجا میآورند.
دولیه دلاند (Daulier Deslandes) فرانسوی، که در دوران سلطنت شاه عباس دوم در اصفهان بوده و ژان تونو (Jean Thevenot) فرانسوی دیگر، که در سال ۱۰۴۲ خورشیدی (۱۶۶۳ میلادی) به اصفهان سفر کرده، در سفرنامههای خود تصاویری از میدان نقش جهان به دست دادهاند که با حقیقت همخوانی ندارد و بیشتر جنبهی تخیل دارد.
طرح دولیه دلاند از میدان نقش جهان
تصویر بازی چوگان از تونو
ژان شاردن (Jean Chardin) فرانسوی در سالهای ۱۰۴۴ خورشیدی (۱۶۶۵ میلادی) و ۱۰۵۰ خورشیدی (۱۶۷۱ میلادی) به ایران سفر کرد. او، که ایران را در عهد شاه عباس دوم و شاه سلیمان به روشنی تصویر کرده است، دربارهی میدان نقش جهان مینویسد:
میدان سلطنتی یا میدان شاه یکی از زیباترین و خوشمنظرهترین میدانهای جهان است. سردر و سردر بازار شاه، که هرکدام در دو طرف میدان واقع هستند، بهشکل نیمهلالی است و جلوی هر یک حوضی است به محیط ۲۰ متر که اطراف آن از سنگ ساخته شده و همواره در آنها زلال جریان دارد؛ چه یکی از لذتهای ساکنان ممالک گرمسیری داشتن آب خنک و سرد است. دور این میدان جویی است که از آجر ساخته شده و روی آن را با قشری از مادهای به نام آهک سیاه اندودهاند.
طرح شاردن از مسجد جامع عباسی
هر یک از حجرههای طبقهی زیرین دو دکان دارد که یکی از آنها رو به میدان و دیگری رو به بازار گشوده میشوند. راههایی که به بازار منتهی میشوند در موقع بسیار خنک هستند. میدان دارای دوازده ورودی عمده و چند ورودی کوچک است.
شاردن در جای دیگری از سفرنامهی خود دربارهی عمارت ساعت میدان نقش جهان، در جنب جنوبی مسجد شیخ لطف الله، توضیح میدهد:
عمارت ساعت، که فعلا مورد توجه نیست، به هنگام به تخت نشینی شاه عباس دوم برای تفریح و خوشآمد وی ساخته شده است. این عمارت مانند بازیچهی کودکان است؛ مخصوصا برای کسی که چیز مهمی در عمر خود ندیده باشد؛ زیرا شاهان ایران تا موقع تاجگذاری به حال کودکی (یعنی در حرمسرا) به سر میبرند. این عمارت عبارت است از تعدادی عروسک، بازوها و سرها و دستهایی که بهصورت روی دیوار نصب و بهجای اعضای آنها به کار میرود.
مسجد شیخ لطف الله و عمارت ساعت در طرف راست تصویر
تعدادی پرنده و چوبی هم هستند که با حرکت پاندولهای ساعت به حرکت آمده و در سر ساعت به صدا درمیآیند. ایرانیان این دستگاه را با چنان نظر تحسینی نگاه میکنند که ما به ساعت استراسبورگ (Strasbourg) نمینگریم. آنها آن را شاهکار قوای محرکه میدانند، در صورتیکه نقاشیهای آن بیتناسب و صدای آن ناموزون و گوشخراش و بازیچهای بیش نیست.
ساعت استراسبورگ
در آخر میدان، دو ستون مرمرین، که در از آن استفاده میکنند، برپاست. در طول در کاخ، به فاصلهی ۱۱۰ قدم از هر سو، نردهی چوبی منقشی نصب شده است که در فضای محصور بین آن و کاخ ۱۱۰ توپ چدنی را که رنگ سبز به آنها زدهاند به ردیف تعبیه کردهاند. این توپها از غنائمی هستند که پس از فتح جزیرهی هرمز نصیب ایرانیان شده است. در مرکز میدان هم تیرک بلندی هست که در روزهای رسمی برای نشانهزدن به کار میرود.
کاخ عالی قاپو و نردههای جلوی آن
بالای سر مدخل بازار شاه، دو ایوان سرپوشیدهی بزرگ هست که به آن نقارهخانه میگویند. هرروز به هنگام برآمدن آفتاب و غروب خورشید، در آنجا سرنا، دهل و طبل مینوازند. این میدان بزرگ در روزهای برگزاری جشنها، عیدها و مراسم پذیرایی از سفیران کشورهای خارجی از جمعیت خالی میشود. اما در روزهای دیگر، فروشندگان هر نوع کالا در این میدان بساط پهن میکنند. صاحبان کالا متاع و ابزار خود را شبها از میدان بیرون نمیبرند. آنها، بیآنکه کسی مسئول نگهبانی اجناسشان باشد، آنها را در صندوقها یا کیسهی بزرگ یا چادری جا میدهند. بر اثر این آسانگیری زیانی به ایشان نمیرسد؛ زیرا مجازات دزدی در ایران بسیار شدید است. بازار شاه در شمال میدان است. سردر و جلوخان آن بزرگ و به راستی خوشمنظره و باشکوه است. بر سردر بازار، صحنهی جنگ شاه عباس کبیر با ازبکان نقش شده است. بالای سردر، جاساعتی بزرگی است که اکنون از ساعت خبری نیست و ناقوسی، که وزن تقریبی آن افزون بر ۴۰۰ یا ۴۵۰ کیلوگرم است، جای دارد. علت نبود آن احتمالا این است که فعل ساعتسازی نیست یا به سبب آن است که هر نوع صدای ناقوس در مذهب ایرانیان ممنوع است.
طرح شاردن از بازار قیصریه
در کنار آن کلمات لاتین زیر حک شده است: Santa Maria Oro Pro nobis mulieribus بهمعنای «ای حضرت مریم برای ما بیچارگان دعا کن». از این کلمات چنین به نظر میرسد که این ناقوس متعلق به شهر هرمز بوده و پس از غلبهی شاه عباس بر پرتغالیها و فتح هرمز از آنجا به اصفهان آورده است. شاه عباس این سردر را از آن جهت قیصریه نام نهاده که شبیه سردر یکی از بناهای شهر است. از سردر قیصریه وارد مجللترین و بزرگترین بازار اصفهان میشویم که در دورهی صفویه مرکز فروش پارچههای گرانبها بوده و نمایندگان شرکتهای خارجی در آنجا حجرههای داشتهاند. در وسط بازار چهارسویی است که دارای گنبد منقش زیبایی از زمان شاه عباس است. در جبههی فوقانی سردر قیصریه، کاشیکاری معرق نفیسی کار شده که موضوع آن نمایش ستارهی قوس (کمان) است. مورخان مشرقزمین ساخت شهر اصفهان را در برج قوس دانستهاند و این مجموعه را بهشکل نیمهانسان و نیمهببری که دمش مار بزرگی است در سردر قیصریه نمایش دادهاند. نیمهانسان در دو تصویر موجود در حال تیراندازی است.
سردر بازار قیصریه
شاردن در ادامه حرفهی دیگر غرفههای میدان را معرفی میکند که شامل دفترداران، صندوقسازان، زینسازان، عطاران، برنجفروشان، طناببافان، چوبتراشان، پنبهزنان، کفشگران، قلابدوزان و دکمهسازان، چپقسازان، داروفروشان، تیر و کمانفروشان و شمشیرسازان میشوند.
شاردن همچنین نوشته است که در گوشهی حرمسرا، دو پایهستون مرمرین بسیار زیبا و گرانبها وجود دارد که از خرابههای تخت جمشید آوردهاند.
شاردن نحوهی چراغانی میدان نقش جهان را اینگونه توصیف میکند:
در اطراف بناهای عالی، پایههایی از چوب قرار دادهاند که روی آنها از پایین تا بالا جای چراغ ساخته شده که در جشنها و اعیاد روی آنها چراغ گذارده روشن میکنند و در هیچ کجای دنیا چنین چراغانی دیده نمیشود؛ زیرا تعداد این چراغها در حدود ۵۰ هزار عدد است.