چه چیزی عجیبتر از یک کشور بهاندازهی یک خانه و حیاط پشتیاش؟ در این مقاله به تماشای تصاویر ریزکشور مولوسیا بنشینید.
مقالههای مرتبط:
نزدیکترین مرز بینالمللی به شهر کارسون (Carson) و نوادا، نه ۳۷۰ کیلومتر از شمال کانادا فاصله دارد و نه ۸۵۰ کیلومتر از جنوب تیجوانا (Tijuana)، بلکه شرق این ریزکشور فقط ۳۰ دقیقه از آمریکا فاصله دارد. نزدیک به درهی دایتون (Dayton) ریزکشوری به نام مولوسیا وجود دارد که ادارهی این کشور ظاهرا بهصورت جمهوری بوده و دارای پول رایج، لباس رسمی، خدمات پستی، برنامههای موشکی و البته یک رئیسجمهوری است.
امی لامبار (Amy Lombard)، عکاسی که برای جستوجوی این ناکجاآباد به این کشور سفر کرده دراینباره توضیح میدهد:
وقتی که برای اولین بار در مورد این ریزکشور شنیدم، فکر کردم چه جالب در نوادا؟ در این نزدیکی و من خبر نداشتم؟
این مسئله برای او جالب بود چون به گفتهی خود امی، او بیشتر از هر کسی از این مسیر رفت و آمد میکند.
او ادامه میدهد:
من زیاد به نوادا سفر میکنم تا از داستانهای مختلف رخ داده در این منطقه عکاسی کنم.
بعد از اینکه در مورد این ریزکشور و رئیسجمهوری دمدمی آن شنیده، تصمیم گرفته که برای به تصویر کشیدن این ریزکشور عجیب به آنجا سفر کند.
سرانجام او توانست با رئیسجمهوری این کشور ارتباط برقرار کرده و به این محل سفر کند. خود رئیسجمهوری و خانم اول کشور (همسر رئیسجمهوری) با روی گشاده به استقبال امی آمده بودند. آنها لباس فرم به تن داشتند و در توری سریع، ساختمانهای چوبی اداری کشور را که در خیابان اصلی واقع شده بودند، به امی نشان دادند.
مغازهی لباسفروشی در مولوسیا
گاهی مردم بعضی موارد را بسیار جدی میگیرند. مشخص است که رئیسجمهوری مولوسیا هم، ادارهی کشور را بسیار جدی گرفته و زمان و پول زیادی صرف ساختن این ساختمانها کرده است که البته ملاقات شخصی با این قدرت تخیل، اصلا عادی نبود.
آقای کوین باو (Kevin Baugh)، جمهوری مولوسیا را در ۲۶ ماه مه سال ۱۹۷۷ میلادی به کمک شاه جیمز اسپیلمن (King James Spielman)، بهعنوان یک ریزکشور بنا نهاد. اسم این ریزکشور ابتدا جمهوری بزرگ والدستاین (Grand Republic of Vuldstein) بود و در پرتلند، اورگان قرار داشت. دورهی پادشاهی اسپیلمن کوتاه بود و این کشور جیبی در نهایت به آقای باو رسید. او این کشور را از جایی بهجای دیگر برد تا در آخر در سال ۱۹۹۵ در نوادا ساکن شد. او دراینباره میگوید:
من این محل را دوست دارم چون زیبا و خشک است و حشرات زیادی ندارد.
بعد از تغییرات سیاسی زیادی تا سال ۱۹۹۹ بالاخره این ریزکشور تحت دیکتاتوری آقای باو به ثبات رسید. او در این مورد میگوید:
برپایی یک ریزکشور از چیزی که فکر میکنید بسیار آسانتر است، در گام اول باید بهصورت رسمی اعلام کنید که این کشور وجود دارد. گام بعدی هم این است که برای کشور خود تصمیم بگیرید؛ چه نوع حکومتی میخواهید، چه نوع حیوانات بومی برای کشور خود دوست دارید و البته تصمیم مهم دیگر این است که چه اسمی برای کشور خود انتخاب کنید.
برای مثال مولوسیا از کلمهی هاوایی، مالوهیا (maluhia) به معنی نظم در جهان گرفته شده است. این نامگذاری به نام ملتی مشابه در یونان باستان هیچ ارتباطی ندارد. این نامگذاری تکراری رئیسجمهوری مولوسیا، دلیل خوبی برای اثبات این امر است که قبل از انتخاب اسم حتما آن را در گوگل جستجو کنید.
بهعنوان حکومتی دیکتاتوری نظامی، مولوسیا از دیگر ریزکشورها متمایز است، چون در ریزکشورها اکثرا پادشاه و ملکه ادارهی امور را بر عهده دارند. باو توضیح میدهد:
من حس وفاداری نداشتم، به همین خاطر ریزکشورم را بهصورت دیکتاتوری نظامی اداره میکنم.
عکسی از مدالهای باو که هر ساله به خود میدهد
او در مورد لباسی که به تن دارد، توضیح میدهد:
البته که اگر ادارهی مملکتی را به عهده دارید، باید لباس رسمی به تن کرده و مدالها و کلاه بزرگی به سر داشته باشید. من هر ساله تعداد مدالهای بیشتری دریافت میکنم.
برای کشوری با جمعیت ۳۳ نفر که البته ۳ نفر از آنها مهاجران مولوسیایی هستند که در آمریکا زندگی میکنند، این کشور بسیار خوب تجهیز شده و از وضعیت کشور بسیار راضی هستم. از خانهها و ساختمانهای دستساز گرفته تا خیابانها، سعی بر این بوده که به این ریزکشور ظاهری آراسته و منحصربهفرد داده شده باشد. البته کار زیادی در مساحتی حدود ۱٫۳ هکتار نمیتوان انجام داد و این چالشی برای این ریزکشور است که در مساحتی کوچک رشد مناسبی داشته باشد.
رئیسجمهوری باو در مورد پول رایج کشور توضیح میدهد:
ارزش پول ما بسته به قیمت نوعی شیرینی است و ما با طلا و نقره کار نمیکنیم. چیزی بیارزشتر از آن وجود ندارد. ما ارزش پول را به موارد باارزشتری مثل شیرینی کاکائویی وابسته میدانیم. کشور ما قوانین خاص خود را دارد و در این قوانین آمده که پیاز و فوک دریایی در این کشور ممنوع هستند.
رئیسجمهوری باو در مورد ادارهی امور کشور توضیح میدهد:
امروز تمام کارها انجام شده است. ما یک بانک داریم و همین طور یک ادارهی پست که امروز تمام کارهای خود را انجام دادهاند. من دفتری شخصی دارم. در این منطقه، ما مغازهای برای فروش لباس فرم هم داریم. در واقع هر چیزی که برای زندگی در این شهر لازم است را دارا هستیم.
او ادامه میدهد:
ما برنامههای فضایی داریم و همین طور برنامههای موشکی. از نظر من برنامههای موشکی بسیار مفرح هستند. در واقع ما اولین ریزکشوری بودیم که موشکی هوا کرد که موجود زندهای در آن قرار داشت. ما از لوبیاهای مکزیکی بهعنوان موجود زنده استفاده کردیم، چون هم بسیار زیبا هستند و هم تا حدودی بیجان، زیرا نمیخواهیم که در صورت سقوط موشک، موجود زندهای کشته شود.
عکس برنامهی موشکی باو در پایین
در حال حاضر این ملت با آلمان شرقی جنگ دارند و این جنگ در آینده هم احتمالا ادامه پیدا خواهد کرد. قسمتی از خاک آلمان شرقی در منطقهای نزدیک به کوبا قرار دارد که بدون سکنه بوده و آنها با آلمان سر این منطقه جنگ دارند، ولی از آنجایی که این منطقه بدون سکنه است؛ در واقع کسی هم نیست که بتوان صلح کرد. بعد از این توضیحات، آقای باو میخندد و ادامه میدهد:
این هم جزیی از طنز سیاسی است و خوب است که هر کشوری تعدادی دشمن داشته باشد تا در صورت خرابکاری این مشکلات را به گردن دشمن بیندازد.
آقای باو میگوید:
ما کشوری مستقل هستیم، ولی دوست داریم که همیشه بخندیم و خوش بگذرانیم.
در حال حاضر برای ورود به این کشور به ویزا احتیاج ندارید، ولی اگر بدون پاسپورت وارد این کشور شوید، مطمئنا از جانب ریاستجمهوری آن دچار مشکلاتی خواهید شد (که البته هیچ شخصی بدون ویزا وارد کشوری خارجی نمیشود).
هر هفته حدود دو یا سه مورد درخواست شهروندی برای این کشور ارسال میشود. این درخواستها اکثرا جدی هستند و بیشتر آنها از شرق برای آقای باو ارسال میشوند و درخواست نقل مکان به این منطقه را دارند. با توجه به این روند حدس زده میشود که جمعیت این کشور بهزودی به ۵۰۰۰ نفر برسد. از نظر آقای باو :
خیلی ناراحتکننده است که تعداد زیادی از مردم در نقاطی از جهان زندگی میکنند که با دیدن این ریزکشور تصادفی در اینترنت تصمیم به نقل مکان میگیرند.
عکس باو روی شیشهی آب که جنبهی طنز دارد
برخلاف انتظار همگان این ریزکشورها فقط مختص نوادا نیستند و صدها ریزکشور در نقاط مختلف جهان واقع شدهاند. در واقع هر ساله، رئیسجمهوری باو کنفرانسی ترتیب داده و رئیسان ۲۵ تا ۵۰ ریزکشور اطراف را در این محل دور هم جمع میکند.
او میگوید:
بسیار جالب است که دور هم جمع شویم و تبادل اطلاعات فرهنگی و غیرفرهنگی انجام دهیم. برای مثال خانمی را شناختم که ریزکشور او در جعبهای به طول ۱۲ سانتیمتر قرار داشت و قابل حمل بود. خیلی راحت میتوانستید به مرتفعترین نقطهی کشور دسترسی داشته باشید. این خانم اصلا به مرزهای خاکی کشورها اعتقادی نداشت.
او در مورد اشتیاق سیاست برای علم توضیح میدهد:
بسیاری از مردم این ریزکشورها اشخاص جوانی هستند که شاید از نظر منابع مالی در وضعیت خوبی نباشند، ولی برای ادامهی راه خود دارای ایدههایی نوین و جالب هستند.
آقای باو بعضی از ریزکشورها را متهم کرده و اعتقاد دارد که روابط سیاسی بالا رمز موفقیت است. او میگوید:
من با بسیاری از مردمی که قصد تاسیس ریزکشور خود را دارند، صحبت کرده و آنها را راهنمایی میکنم. من همیشه میگویم که باید در مورد بقیهی کشورها، فرهنگها و تاریخ اطلاعات جمع کنند. زیرا بعد از تاسیس یک ریزکشور و برافراشتن پرچم خود باید عاقلانه تصمیم بگیرید که با کشور خود چه خواهند کرد. این اطلاعات جمعآوری شده به آنها کمک خواهد کرد تا از تجارب سایر ملتها استفاده کرده و یاد بگیرند که چگونه کشور خود را اداره کرده و همیشه پویا نگه دارند.
کشور مولوسیا، سالانه از ماه آوریل تا اکتبر بهمدت یک ماه برای بازدید گردشگران آزاد است، تاریخهای دقیق در وسایت کشور مولوسیا قابلمشاهده است. تقویم رسمی این کشور تعداد زیادی تعطیل رسمی دارد که مناسبتها از تقویم سایر کشورها قرض گرفته شده یا مختص این کشور است. بیشترین تعداد بازدیدکنندگان در ۲۶ ماه مه که روز تاسیس این کشور است، از آن دیدن میکنند.
محوطهی ریزکشور مولوسیا
رئیسجمهوری باو میگوید:
ما عصرها منتظر بازدید گردشگران هستیم و همیشه غذای رایگان، همبرگر و هاتداگ آماده داریم. بعد از غذا من سخنرانی میکنم و سپس توری برای بازدید از کشور داریم. متاسفانه امکان آتشبازی نداریم، چون ممکن است سبب آتشسوزی منطقه شویم، ولی همیشه منتظر گردشگران هستیم و به آنها خوشامدگویی میکنیم.
دیدگاه 0