۱۰ مقصد پر بازدید گردشگری سیاه: زندان آلکاتراز
کجارودر قالب مجموعه مطالب جدید «گردشگری سیاه»، شما را به بازدیدی متفاوت دعوت میکند؛ بازدید از دنیایی تیره و تار و آمیخته با بوی مرگ و میر. در این گشت و گذار، هدف آن است که با بزرگنمایی فصول سیاه تاریخ بشر و نمایش تلخ درد و رنج همنوع، به انسان گوشزد شود که میبایست به هر شکل ممکن از تکرار حوادثی از این دست جلوگیری کند.
«زندان و ندامتگاه فدرال آلکاتراز» (Alcatraz FederalPenitentiary) که اغلب تنها با نام «آلکاتراز» شناخته میشود، یکی از زندانهای امن دنیا بود که در ۲/۰۱ کیلومتری (۱/۲۵ مایلی) خطوط ساحلی خلیج سان فرانسیسکو در ایالت کالیفرنیای آمریکا و روی جزیرهای به همین نام واقع شده است، زندانی معروف که در فاصله سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۶۳ تحت این عنوان مشغول به فعالیت بود.
این زندان جزیرهای یکی از معروفترین جاذبههای گردشگری این کشور به ویژه در قلمروی گردشگری سیاه است. البته این زندان به سبب پیشینهی خاص خود با عناوین دیگری نیز شناخته میشود که شاید یکی از «افسانهایترین زندانهای سابق تاریخ» هم در شمار این القاب جای داشته باشد. البته پس از تعطیل شدن و پشت سر گذاشتن حوادثی چند، اکنون این زندان توسط «سرویس خدمات پارک ملی» مدیریت شده و درهای آن به روی عموم باز است. البته با توجه به شواهد به نظر میرسد استقبال از این جاذبهی گردشگری متفاوت هم گرم بوده است، به طوری که گردشگران گروه گروه برای بازید از این مکان به سان فرانسیسکو سفر میکنند. این استقبال به حدی است که بهتر است بازدیدکنندگان دست کم در فصل تابستان، از قبل بلیط خود را رزرو کرده باشند تا فرصت قدم زدن در دنیای محصور در میان دیوارهای این زندان نصیبشان شود.
البته بهتر است این را هم اضافه کنیم که علیرغم تمامی مشکلات احتمالی، بیشک این زندان ارزش یک بار گشت و گذار و بازدید را دارد، چرا که اینجا هم چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد و هم تاریخچهای جالب برای آموختن. مکانی که علاوه بر شهرت جهانی، برای بسیاری از گردشگران استثنائی و غیرمنتظره ظاهر خواهد شد. به همین دلیل بیمناسبت نیست که ما هم در ابتدا به تاریخ این زندان پرداخته و شما عزیزان را اندکی بیشتر با این زندان شناختهشده آشنا کنیم.
زندان معروف آلکاتراز علاوه بر این نام معروف با نام «صخره» (The rock) نیز شناخته میشود. همانگونه که گفتیم این زندان روی جزیرهای سنگی و کوچک در میانهی آبهای خلیج سان فرانسیسکو ساخته شده است. از طرف دیگر زمانی که کاشف اسپانیایی «خوان مانوئل دی آیالا» «Juan Manuel de Ayala»در سال ۱۷۷۵ موفق به کشف این جزیرهی کوچک سنگی شد، آن را «La Isla de Los Alcatraces» نامید که در زبان اسپانیایی کهن به معنای «جزیرهی پلیکانها» است. البته شاید این نامگذاری چندان هم غیرمنتظره نباشد، مخصوصا به لطف حضور تعداد زیادی از پرندگان دریایی از جمله پلیکانهای دوست داشتنی. هر چند این پرندگان این روزها دیگر همچون گذشته این جزیره را برای ساخت آشیانههایشان انتخاب نمیکنند.
اما ۷۵ سال بعد از این تاریخ یعنی در سال ۱۸۵۰، رئیسجمهور وقت «میلارد فیلمور» (Millard fillmore) فرمانی را به امضا رساند که به موجب آن، این جزیره برای استفادهی نظامی به ارتش سپرده شد. به دنبال این فرمان و در دههی ۱۸۵۰، قلعهای مجهز به ۱۰۰ عراده توپ در این جزیره احداث شد که وظیفهاش محافظت از خلیج سان فرانسیسکو بود.
در واقع وقتی کالیفرنیا در اواسط قرن نوزدهم به آمریکا پیوست و بخشی از این کشور، تازه تأسیس شد، ارتش شروع به ساخت استحکامات دفاعی در این جزیره کرد که در ورودی خلیج واقع شده و در آن زمان به عنوان مکانی مهم و استراتژیک در زمینهی حفاظت از این ناحیه شناخته میشد. به دلیلی مشابه، اولین فانوس دریایی سواحل پسیفیک در آمریکا نیز در همین جزیره احداث شد.
در آن دوران «استحکامات نظامی آلکاتراز» یا «قلعهی آلکاتراز» به همراه بخش جنوبی «گلدن گیت»، به عنوان بخشی مهم و حساس از خط دفاعی در نظر گرفته میشد که در طول جنگ داخلی از بندر سان فرانسیسکو محافظت میکردند، هر چند باید به این نکته نیز اشاره کرد که در واقع این منطقه هیچ وقت به شکلی ملموس درگیر یک نبرد واقعی نشد.
هر چند با توجه به ویژگیهای تکنولوژیکی ارتش آن زمان و البته صرفنظر از نقش دفاعی مهم یا شاید نه چندان حیاتی این قلعه، این مکان در پایان قرن نوزدهم دیگر چندان کارایی نداشته و به نوعی منسوخ شده بود. در این زمان بود که این جزیره آمادهی پذیرش نقشی دیگر شد، بله تبدیل شدن به یک زندان شناخته شده در سطح جهانی.
این جزیره با آبهایی سرد و خروشان احاطه شده است که آن را تبدیل به مکانی ایدهآل برای تغیبر به یک زندان فوق امنیتی کرده بود. در نتیجه اگر زندانیان حتی موفق به عبور از خطوط امنتی نیز میشدند، آبهای خلیج سان فرانسیسکو را پیش رو داشتند که با سرما و خروش خود آنها را به مبارزه طلبیده و نیرویشان را تحلیل میبرد.
البته باید گفت از همان نخستین روزهای سلطهی ارتش بر این جزیره، آلکاتراز شروع به آماده شدن برای پذیرایی از زندانیان کرده بود و این نقش آنچنان هم برای این قلعه ناشناخته نبوده و تازگی نداشت. در واقع از همان اوایل حضور ارتش در این جزیره در سال ۱۹۰۷، از آلکاتراز به عنوان زندان ارتش هم استفاده میشد؛ وظیفهای که تا سال ۱۹۱۵، همچنان به عهدهی این دژ نظامی بود. اما این تنها نقشی نبود که آن را درخور این سازهی مستحکم دیدند. این دژ قدیمی و در شرف پوسیدگی به مرور نیازمند تعمیر و مرمت شده و حتی بعدها تعدادی سلول بتنی جدید نیز به آن اضافه شد. همراه این نوسازی نام این قلعه نیز تغییر کرده و اکنون به عنوان «سربازخانه نظامی ایالات متحده، شاخهی پسیفیک» شناخته میشد. این محل جدید در طول جنگ جهانی اول در حال تربیت زندانیان عادی خود و تبدیل کردن آنها به انسانهای ارزشمندتر بود.
در فاصله سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴، باز هم این مکان شاهد تغییر و تحولاتی بوده و این بار به عنوان بخشی از ادارهی دادگستری مشغول به فعالیت شده و به زندان و دارالتأدیب ایالتی مجهز به سطح بالای ایمنی مبدل شد. اینجا نقطهی آغازینی برای ایفای مهمترین وظیفهای بود که این سازه برای مدتهای مدید آن را بر عهده داشته و به خاطر آن هم به شهرتی قابلتوجه دست پیدا کرد.
البته بسیاری از افسانههایی که پیرامون این زندان شکل گرفته، بیش از آنکه نشانی از واقعیت داشته باشند بیشتر حالتی اسطورهای به خود گرفتهاند. این زندان هیچ زمانی لبریز از جمعیت نبوده است، در حقیقت حتی ظرفیت آن نیز تکمیل نشده بود. به علاوه هرگز هیچ حکم اعدامی در این جزیره اجرا نشده است. در واقع اینجا زندانی تمیز با امکانات خوب و غذای کافی بوده و تنها نکتهی خاص این زندان همان امنیت بسیار بالایش بوده است. خصوصیاتی که بیشک مرهون ویژگیهای ساختاری و نیز محل قرارگیری خاص این زندان بودهاند. اما جذابیت اصلی آن که این روزها مورد توجه بازدیدکنندگان قرار گرفته، به حجاب و لفافی برمیگردد که این مکان را برای مدتها محرمانه و سری باقی نگه داشته بود.
در زمان فعالیت این زندان، هیچ فرد عادی اجازه نداشت به صورت شخصی به بازدید این جزیره بیاید. هر چند این مکان از اسکلههای سان فرانسیسکو قابل مشاهده بود و همین مسئله آن را به موضوعی جالب برای کنجکاوی عمومی تبدیل کرده بود. در واقع باید گفت که شاید گردشگری سیاه از همان زمان هم علاقهی خود را به این مکان نشان داده بود، اما در آن دوران از آنجایی که اجازهی بازدید نزدیک این زندان به کسی داده نمیشد، گردشگران به تماشای آن با تلسکوپهای قوی بسنده کرده و در مورد آنخیال پردازی کرده و داستان سر هم میکردند.
البته آلکاتراز به سبب ساکنانی که در مدت فعالیت خود پذیرای آنها بود نیز به شهرت رسیده است، در واقع این زندان برای مدتی شماری از معروفترین و خطرناکترین جنایتکاران آمریکایی را در خود جای داده بود. به عنوان مثال از این گروه میتوان به «اَل کاپون» (Al Capone) خلافکار نامی اشاره کرد که یکی از معروفترین گانگسترهای تاریخ است. او نزدیک به ۵ سال از دوران محکومیت خود را در این زندان سپری کرد که البته اغلب این دوران را هم در بیمارستان زندان گذراند. دیگر نام معروف در میان زندانیان آلکاتراز «Machine Gun Kelly» بود که او نیز در شمار گانگسترهای معروف آن دوران جای داشت و البته «آلوین (کریپی) کارپیس» (Alvin «Creepy» Karpis) نیز دیگر خلافکار مشهوری بود که بیش از سایر همکارانش، روزهای زندگی خود را در این زندان سپری کرد، در واقع او ۲۶ سال از عمر خود را در میان دیوارهای این زندان گذراند. «رابرت استرود» (Robert Stroud) که به نام «پرنده باز آلکاتراز» (Birdman of Alcatraz) هم شناخته میشود، دیگر زندانی جالب این زندان است، به ویژه به خاطر ماجرای زندگیش که به فیلم تبدیل شد.
دنیای سرگرمیسازی هالیوود در سال ۱۹۶۲ فیلمی با بازی هنرپیشهی معروف آن دوران «برت لنکستر» (Burt Lancaster) ساخت که به داستان زندگی این زندانی میپردازد. در دنیای واقعی استرود اجازه نداشت در مدت حضور در آلکاتراز از پرندگان مراقبت کند. کاری که او در زندان قبلی خود به آن مشغول بود، پیش از آنکه از آنجا به جزیره منتقل شود.
از دیگر جذابیتهای این زندان داستان تلاشهایی است که برای فرار از آن صورت گرفته است. این مورد هم از جمله نکاتی است که دنیای پر زرق و برق هالیوود به آن پرداخته است. از جمله ساخت فیلمی به نام «فرار از آکاتراز» در سال ۱۹۷۹ که با بازی درخشان «کلینت ایستوود» (Clint Eastwood) بهیادماندنیتر شد. البته این فیلم نیز بر مبنای یک داستان واقعی ساخته شده است، داستانی که شاید یکی از دراماتیکترین تلاشهایی را به تصویر میکشد که برای رهایی از این زندان انجام شدهاند. این نقشهی فرار در سال ۱۹۶۲ کشیده شده و البته یکی از معدود تلاشهای است که ممکن است واقعا به ثمر نشسته باشد. سه زندانی موفق شدند خود را از میان کانالی مخفی به ساحل برسانند. آنها قصد داشتند با استفاده از قایقهای شناور دستساز و از طریق آبهای سرد اطراف جزیره، دست به فرار بزنند؛ این سه زندانی هرگز دوباره دیده نشدند. فرض بر این است که آنها در تلاش برای فرار از جزیره، در آبهای ساحلی غرق شدهاند، هر چند باز هم جسدی پیدا نشد که این ادعا را ثابت کند. البته روی دیگر این سکه موفقیت آنها در عملیات فرار است که البته چندان محتمل به نظر نمیرسد.
در مجموع ۱۳ بار نقشهی فرار از این زندان توسط زندانیان مختلف کشیده شده است که البته هیچ کدام همراه با موفقیت نبودند. در این میان خشونتبارترین تلاش انجام شده به ماجرای درگیری برمیگردد که در سال ۱۹۴۶ در این زندان روی داد. در جریان این درگیری دو نگهبان زندان کشته شدند، آن هم توسط گروهی از زندانیانی که در تلاش بودند با دزدیدن اسلحه از اسلحهخانهی زندان و گروگان گرفتن زندانبانان دست به فرار بزنند. اما آنها در انجام نقشهی خود با شکست روبرو شدند چون نتوانستد به موقع به کلید زندانبانان دسترسی پیدا کنند و در نهایت با حمایت نیروی دریایی و البته با کشته شدن سه نفر از گروگانگیران اصلی، این غائله ختم به خیر شد. دو زندانی دیگر نیز که در این ماجرا دست داشتند، بعدا به جرم شرکت در این شورش اعدام شدند.
این زندان سرانجام در سال ۱۹۶۳ و با نظر دادستان عمومی «رابرت کندی» (Robert Kennedy) و بیشتر به خاطر بالا رفتن هزینههای نگهداری و تعمیرات ساختمان، بسته شد. به دنبال این تصمیم آخرین زندانیان این زندان به دیگر زندانها منتقل شده و جزیره به حال خود رها شد. اما در نوامبر سال ۱۹۶۹ این جزیره بار دیگر به زندگی برگشت. البته این بار با حضور عدهای از فعالان حقوق بومیان آمریکا که تحت عنوان «تمامی قبایل سرخپوست» این جزیره را به اشغال خود در آوردند. در طول یک سال و نیم بعد، این جزیره درگیر بحثهای مرتبط با حقوق بومیان آمریکا بود. البته در نهایت این اقدام درسال ۱۹۷۱ و با دخالت مأموران فدرال و با توسل به زور به پایان رسیده و آخرین گروه اشغالگران نیز از جزیره بیرون رانده شدند.
در سال ۱۹۷۲ جزیره آلکاتراز در قالب منطقه ملی تفریحی گلدن گیت توسط سرویس خدمات پارک ملی در اختیار گرفته شده و درهای آن برای نخستین بار به روی عموم باز شد تا مردم عادی نیز فرصت سر درآوردن از اسرار نهفته و مجذوبکننده آن را داشته باشند. به دنبال این اقدام آلکاتراز به یکی از جاذبههای گردشگری معروف سان فرانسیسکو مبدل شده که دست کم هر ساله میزبان ۱/۵ میلیون گردشگر است.
به هر صورت این زندان نیز همچون سایر مکانهایی از این دست، هم شاهد خشونت بوده و هم میزبان شماری از خطرناکترین زندانیان جهان که به نحوی وجههی تیره و تار و سیاه به این مکان بخشیدهاند. این ویژگیها در کنار هالهی اسرارآمیزی که به دور این زندان کشیده شده، کافی است تا آن را به جاذبهای درخور علاقه و توجه تبدیل کند.
بخش دیگری از سفر ما نیز در همین جا به پایان رسید. آلکاتراز توجه شما را هم به خود جلب کرد یا نه؟ دوست دارید روزی به بازید از آن بروید؟ فراموش نکنید نظرات و پیشنهادات خود را با کجارو نیز در میان بگذارید.