روزشمار: ۸ آذر؛ جنگ ارتش ایران با خاقان به فرماندهی «بهرام چوبین»
۲۸ نوامبر سال ۵۸۸ ميلادی، ارتش ايران در جنگ با خاقان «شابه» در بلخ از سلاح تازهای که در آن نفت خام به کار رفته بود، استفاده کرد. در اين جنگ ژنرال «بهرام مهران» معروف به «بهرام چوبين» فرماندهی ارتش ايران را برعهده داشت که در تاريخ نظامی جهان از او بهعنوان يک نابغه رزم نام بردهاند.
مقاله مرتبط:
نخستین جنگ بین ایران و ترک به جنگی گفته میشود که در سال ۵۸۸ میلادی، بین ساسانیان و خاقانات ترک رخ داد.
در سال ۵۸۸ میلادی «هرمز چهارم» که حاصل ازدواج بین انوشیروان دادگر و دختر ایستمی خان ترک بود، بر اریکه شاهی تکیه داشت. او وقتی شنيد كه خاقان اقوام آلتائيک (اقوامی که در منطقه کوههای آلتایی سکونت داشتند و اين کوهها درشمال غربی چين، شمال رود سيحون و جنوب غربی سيبری قرار دارند) وارد اراضی ايران در شمال شرقی خراسان (تاجيکستان و شمال افغانستان امروز) شده، بلخ را مرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغيس است، ژنرالهای ايران را به تشکيل جلسهای در شهر تيسفون (مدائن نزديک بغداد) پايتخت آن زمان ايران فراخواند و تصميم خود را به اخراج خاقان (خان بزرگ) از قلمروی ايران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتيب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرين اطلاعی که به ارتشتاران سالار (ژنرال اول ارتش ايران) رسيده، «خاقان شابه» دارای ۳۰۰ هزار مرد مسلح و چند واحد فيل جنگی است.
هرمز چهارم، بهرام چوبین را که از مردم ری بود با دوازده هزار مرد به سوی ترکان فرستاد و او پذيرفت. بهرام از ميان ارتش پانصد هزار نفری ايران، ۱۲ هزار مرد جنگديده ۳۰ تا ۴۰ ساله (ميانسال) را برگزيد که اضافه وزن نداشتند و ميهندوستی آنان قبلا به ثبوت رسيده بود و بيش از سايرين قادر به تحمل سختی بودند و در جنگ سواره و پياده تجربه داشتند. وی به هر سرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافی عزم بيرون راندن زردها را از خاک وطن کرد.
بهرام بهجای انتخاب راه معمولی، از تيسفون به اهواز رفت و سپس از طريق يزد و کوير خود را به خراسان رساند بهگونهای که خاقان متوجه نشده بود. بهرام که در جنگ اعتقاد به روحيه سرباز بيش از هر ابزار ديگر داشت هر دو روز يک بار سربازان را جمع میکرد و برای آنان از اهميت وطندوستی و رسالتی که هر فرد در اين زمينه دارد سخن میگفت و آنان را اميد ايرانيان میخواند.
خاقان زمانی از اين لشکرکشی آگاه شد که بهرام تنها چهار روز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنيد كه بهرام با كمتر از ۱۳ هزار نفر آمده است چندان نگران نشد و با تمامی مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان يکصد تا سيصد هزار تن گزارش کردهاند به مقابله با بهرام شتافت.
بهرام به واحدهای آتشبار (نفتاندازان) توصيه کرد که حمله را با پرتاب پيکانهای شعلهور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرايش سپاهيان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظيم آن هم نباشند و به سواران کماندار گفت که همزمان با حمله نفتاندازان با تير چشم فيلها را هدف قرار دهند، و در اين جريان، خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقيم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظيم او متلاشی شد و پسر وی نيز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط يک روز طول کشيد که از شگفتیهای تاريخ نظامی جهان است.
بهرام چوبين یا وهرام چوبین یا بهرام ششم یا وهرام چوبینه پسر بهرام گشنسپ در «ری» به دنيا آمده بود و از خانواده مهران یکی از هفت خاندان ممتاز ساسانی بود. در دوران ساسانيان بهترين افسران ارتش امپراتوری ايران از فاميل مهران برخاسته بودند. بهرام از مردم ملایر بود. او بهعلت بلندی قد و عضلانی بودن اندام، به چوبین (مانند چوب) معروف شده بود.
دژ چوبین منسوب به بهرام چوبین در شهر ملایر واقع شده و هسته اولیه شهر ملایر به شمار میرود، بنا بر روایتی بهرام چوبین از اهالی همین منطقه بوده است و اکنون بسیاری از مردم ملایر نام خانوادگی چوبین دارند و خود را از نسل بهرام چوبین میدانند.
بهرام در زمانی که از سوی شاه ايران حاکم چارک شمال غربی بود (یک چهارم قلمرو ايران، از ری تا مرز شمالی گرجستان و داغستان کنونی شامل ارمنستان، آذربايگان و کردستان. در آن زمان، ايران به چهار ابراستان تقسيم شده بود كه هركدام را چارک نوشتهاند) هنگام بازديد از محل فوران نفت خام در ناحيه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبی غربی دريای مازندران و آگاهی از قدرت اشتعال اين ماده، تصميم گرفت که از آن نوعی سلاح تعرضی ساخته شود و اين کار به مهندسان ارتش واگذار شد. ظرف مدتی کوتاهتر از يک سال، پيکانی ساخته شد که بیشباهت به راکتهای امروز نبود و اين پيکان حامل گوی دوکی شکل آغشته به نفت خام بود که از روی تختهای که بر پشت قاطر قرار داشت با كشيدن زه پرتاب میشد.
طرز پرتاب آن بیشباهت به کمان نبود. دستگاه از يک زه (روده خشک شده) و چوب گز (نوعی درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته سوار میكردند و دارای يک ضامن بود و پنج مرد، خدمه آن را تشکيل میدادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند، نفر سوم نشانهگيری میکرد و فرمانده اين آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعلهور کردن قسمت آغشته به نفت خام (پيکان) بود و مهماترسانی میکرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و از هر واحد آتشبار، هشت نيزهدار دفاع میکردند.
هنگامی که بهرام سرگرم پسراندن خاقانيان به آن سوی کوههای پامير و سين کيانگ امروز بود، شنيد که در پايتخت، پسر شاه (خسرو پرويز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برقآسا خود را به تيسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرويز فرار کرد و به امپراتور روم پناهنده شد و بهرام تا تعيين شاه بعدی زمام امور را به دست گرفت که پرويز فراری با دريافت کمک از امپراتور وقت روم به جنگ او آمد. قسمتی از ارتش ايران هم به پرويز پيوستند که بهرام پس از چند زد و خورد مختصر، خروج از صحنه سياست را بر ادامه برادرکشی و قتل ايرانی به دست ايرانی که امری ناپذيرفتنی بود، ترجيح داد و به خراسان بازگشت و تا پايان عمر در همان جا ماند. در شاهنامه شرح این جنگ به تفصیل آمده است. به نوشته برخی از تاريخنگاران، سامانيان که باعث احيای زبان فارسی و فرهنگ ايرانی شدند از نسل بهرام چوبين هستند.
در همین روز:
- اولتيماتوم چهل و هشت ساعته دولت روس به ايران (۱۲۹۰ شمسی)
- احمدشاه از سفر اروپا به ايران بازگشت و وارد بندر بوشهر شد (۱۳۰۱ شمسی)
- دیدار «محمدرضا پهلوی» با چرچيل و روزولت در سفارت انگليس (۱۳۲۲ شمسی)
- تقسيم قاره كشف شده آمريكا بين استعمارگران پرتغال و اسپانيا به دستور پاپ (۱۴۹۴ میلادی)
- کشته شدن «فردیناند ماژلان» در فیلیپین (۱۵۲۱ میلادی)
- استقلال پاناما از اسپانیا (۱۸۲۱ میلادی)
- روز ملی و استقلال «آلبانی» از امپراتوری عثمانی (۱۹۱۲ میلادی)
- آغاز نخستين كنفرانس سران متفقين در تهران (۱۹۴۳ میلادی)
- روز ملی و استقلال «موريتانی» از استعمار فرانسه (۱۹۶۰ میلادی)
- خروج نيروهای انگليسی از جزاير ايرانی خليج فارس (۱۹۷۱ میلادی)
- عملیات مروارید در جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰ میلادی)
- روز ملی كشور آلبانی
- روز نیروی دریایی ارتش ایران
- روز جمهوری کشور بروندی
- روز جمهوری کشور چاد
دیدگاه