روزشمار: ۲۵ آبان؛ درگذشت «ستارخان» مشهور به سردار ملی
ستارخان مشهور به سردار ملی از مبارزان مشروطهخواه، ۲۵ آبان ۱۲۹۳ هجری خورشیدی درگذشت.
مقاله مرتبط:
ستارخان با نام اصلی ستارخان قرهداغی از سرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است. وی با ایستادگی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریز جانفشانیهای بسیاری کرد.
ستارخان سومین پسر حاج حسن قرهداغی در ۲۸ مهر ۱۲۴۵ خورشیدی در روستای سردارکندی (بیشک) ورزقان در آذربایجان به دنیا آمد.
ستارخان پس از قتل برادرش اسماعیل به دست نیروهای دولتی بههمراه خانواده خود به تبریز مهاجرت کرد و در محله امیرخیز اقامت گزید و از داشها و لوطیهای آن محله شد.
او و دو برادر بزرگترش اسماعیل و غفار از کودکی علاقه وافری به تیراندازی و اسبسواری داشتند و در این میان اسماعیل فرزند ارشد خانواده شب و روزش به اسبتازی، تیراندازی و نشست و برخاست با خوانین و بزرگان سپری میشد.
او هیچگاه درس نخواند و سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما هوش آمیخته به شجاعتش و مهارت در فنون جنگی و اعتقادات مذهبی و وطن دوستیاش، او را «یگانه قهرمان آزادی ایران» کرد.
وی در مقابل قشون عظیم محمدعلیشاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطهخواهان تبریز به آذربایجان فرستاده شده بود، ایستادگی کرد. ستارخان مردم را بر ضد اردوی دولتی فراخواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و بههمراه سایر مجاهدان و باقرخان، سالار ملی، مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت تبریز به دست طرفداران محمدعلیشاه بیفتد. اختلاف او با شاهان قاجار و اعتراض به ظلم و ستم آنان، به زمان کودکیاش برمیگشت.
همین سرکشیها سبب شد تا سرانجام و در پی اعتراض به حاکم وقت دستگیر و محکوم به اعدام شود. گفته شد اسماعیل به ارتباط و پناه دادن به فردی به نام قاچاق فرهاد که از مخالفان و ناراضیان بود، متهم است و به همین جرم کشته شد.
این امر کینهای در دل ستارخان ایجاد کرد که بعدها به تقویت روحیه مقاومتش در برابر قاجار کمک کرد. وقتی اسماعیل به دست نیروهای دولتی کشته شد، ستارخان بههمراه خانواده خود به تبریز مهاجرت کرد و در محله امیرخیز اقامت گزید و در زمره لوطیان تبریز قرار گرفت.
وی مدتی جزو سواران حاکم خراسان بود، از آنجا به عتبات عالیات سفر کرد، پس از چندی به تبریز بازگشت و به مباشری املاک محمدتقی صراف مشغول شد.
سپس به توصیه رضاقلی خان سرتیپ وارد خدمت قراسوران (ژاندارمری) شد و حفاظت راه مرند و خوی به او محول شد. چندی بعد مورد توجه مظفرالدین میرزا (ولیعهد) قرار گرفت، ضمن دریافت لقب خانی، از تفنگداران ولیعهد در تبریز محسوب شد. ستارخان بنابر عادت لوطیگری در یکی از درگیریهای خود با مأمورین محمدعلی میرزا (ولیعهد) در تبریز، مورد تعقیب قرار گرفت، از شهر گریخت و مدتی به راهزنی پرداخت. سپس با وساطت بزرگان و معتمدین محل به شهر بازگشت و دلالی اسب را پیشه خود کرد.
در سال ۱۳۲۵ قمری، انجمن ایالتی آذربایجان به واسطه رشادتهای ستارخان و باقرخان به آنان لقب سردار ملی و سالار ملی اعطا کرد.
با شروع انقلاب مشروطه در تهران و گسترش آن در سراسر کشور، مجاهدین و آزادیخواهان آذربایجانی و قفقازی به فرماندهی ستارخان و باقرخان به حمایت از مشروطیت قیام کردند و در مقابل قوای ۳۵ تا ۴۰ هزار نفری اعزامی از مرکز و خوانین محلی به فرماندهی «عبدالمجید میرزا عینالدوله» که برای سرکوبی قیام تبریز اعزام شده بودند بهشدت مقاومت کردند و از تسلط آنها به شهر ممانعت کردند.
تبریز بهمدت ۱۱ ماه توسط قشون دولتی محاصره شد و از ورود آذوقه به شهر جلوگیری به عمل آمد. زندگی بر مردم بسیار سخت و طاقت فرسا شد.
نهایتاً با وساطت کنسولهای روس و انگلیس و موافقت دولتهای طرفین عدهای از قوای روسیه وارد تبریز شدند و راه جلفا را برای ورود آذوقه باز کردند. در نتیجه محاصره شهر به پایان رسید و سربازان دولتی و خوانین محلی مخالف مشروطیت از اطراف تبریز دور شدند. به این ترتیب نقشی که ستارخان و باقرخان در دفاع از مشروطه و تبریز داشتند به پایان رسید.
با حضور سربازان روسی در تبریز موقعیت برای ستارخان و باقرخان سخت و خطرناک شد. آنها به اتفاق جمعی دیگر از سران آزادیخواه به کنسولگری عثمانی پناهنده شدند. سپس تحت فشار روسها و بنابر دعوت «آیتالله محمدکاظم خراسانی» بههمراه جمعی از مجاهدین در روز هشتم ربیعالاول ۱۳۲۸ قمری به تهران مهاجرت کردند. در تهران استقبال شایانی از آنان به عمل آمد و از طرف مجلس شورای ملی مورد تجلیل قرار گرفتند و دو لوح نقرهای طلاکوب به ستارخان و باقرخان اهدا شد و برای هرکدام ماهیانه مبلغ هزار تومان مقرری از طرف مجلس تعیین شد و در باغ اتابک (محل فعلی سفارت روسیه) اسکان یافتند.
در جریان ترور «آیتالله سیدعبدالله بهبهانی» دولت مشروطه تصمیم به خلع سلاح گروههای مسلح گرفت، ستارخان با این امر مخالفت کرد و با قوای دولتی به جنگ پرداخت در این جنگ پای او تیر خورد و تسلیم شد و ۳۰ تن از نیروهای وی کشته و ۳۰۰ تن اسیر شدند.
وی چهار سال پس از این واقعه در تاریخ ۲۵ آبان ۱۲۹۳ هجری شمسی درگذشت و در باغ طوطی در جوار حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. نوادگان او چندین بار سعی کردند با کسب مجوزهای شرعی، پیکر وی را به تبریز منتقل کنند که موفق به این کار نشدند.
نوادگان ستارخان
در یکی از مناطق قدیمی قلب تبریز و کوچهای قدیمیتر که هنوز غباری از مشروطه و رنگی از سنت بر چهره دارد، خانوادهای پر تب و تاب زندگی میکنند که نام «سردار ملی» بر شناسنامهشان نقش بسته است.
نوادگان و بازماندگان ستارخان در نهایت سادگی و شاید گمنامی در این کوی روزگار سپری میکنند؛ گویی تنها چیزی که از سردار برایشان به ودیعه گذاشته شده است، طعم تلخ حادثه باغ اتابک است و بس، تلخکامی که پشت به پشت از برایشان به میراث رسیده.
در همین روز:
- درگذشت شاعر و غزلسرای نامی ايران «محمدحسين رهی معيری» (۱۳۷۴ شمسی)
- درگذشت «ابوالفضل بلعمی» دانشمند ايرانی و وزير فاضل دستگاه سامانی (۳۲۹ قمری)
- مرگ «شاه طهماسب اول» و جلوس «شاه اسماعيل دوم» به سلطنت صفوی (۹۸۴ قمری)
- حمله آلمان نازی علیه ارتش سرخ شوروی برای تصرف مسکو (۱۹۴۱ میلادی)
- پیوستن ونزوئلا به سازمان ملل متحد (۱۹۴۵ میلادی)
- آتش زده شدن شهر آتلانتا در جريان جنگ داخلی آمريکا (۱۸۶۴ میلادی)
- تشکیل جمهوری ترک قبرس شمالی که تنها از سوی ترکیه به رسمیت شناخته شده است. (۱۹۸۳ میلادی)
- روز استقلال «فلسطين» و اعلام تشكيل دولت مستقل اين كشور (۱۹۸۸ میلادی)
- مایکل جکسون برای آخرین بار در زندگیاش روی صحنه رفت و جایزه الماس را از مراسم جوایز موسیقی جهان دریافت کرد. (۲۰۰۶ میلادی)
دیدگاه