مقالههای مرتبط:
کاخ کرملین در کنار میدان سرخ (Red Square) و موزه هرمیتاژ (Hermitage)، مهمترین جاذبههای گردشگری روسیه را تشکیل میدهند. کرملین در زمینی به مساحت ۲۷/۵ هکتار قرار گرفته است و نقشهای مثلثی شکل دارد که از غرب به شرق ۶۷۶ متر و از شمالغربی به جنوبشرقی ۶۳۹ متر طول دارد. ایوان کبیر، ولادیمیر لنین (رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بنیانگذار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی)، ژوزف استالین (دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی پیشین)، گورباچوف و بوریس یلتسین (نخستین رئیسجمهوری منتخب روسیه به شیوه دموکراتیک) از جمله شخصیتهای مشهور روسی هستند که زمانی را در این کاخ به سر بردهاند.
در واقع، کرملین اصطلاحی است که به دژهای نظامی شهرهای روسیه گفته میشود. کرملینهای بسیاری در سراسر روسیه وجود دارد که جایگاه حکمرانان هر منطقه بودهاند. کرملین مسکو در سال ۱۱۵۰ در اندازهی کوچکتر از کرملین کنونی ساخته شد و بعدها با افزایش قدرت و ثروت شهر مسکو، این کاخ هم بزرگ و بزرگتر شد.
میدان سرخ، موزهی تاریخی
ایوان کبیر که به تغییر و تحولهای جاهطلبانه شهرت داشت، در سالهای ۱۵۱۶-۱۴۷۵، معماران ایتالیایی را برای ساخت دژهای جدید و چندین کلیسای جامع به آنجا دعوت کرد، از جمله کلیسای اسامپشن (Assumption) که در محوطهی آن، سند امتیاز مغولها برای گرفتن خراج از شاهزادگان روس به دست ایوان کبیر پاره شد.
این کاخ، همچنان، برای مراسم تاجگذاری مورد استفاده قرار میگرفت.
از گذشته تاکنون، هر یک از رهبران روس نشانی از خود در این کاخ تماشایی بهجای گذاشتهاند و امروزه، بازدیدکنندگان این بنای زیبا محو عظمت ساختمانهای باشکوه آن میشوند.
کرملین مجموعهای از چندین بناست که در اینجا با سه مورد از آنها آشنا میشوید:
Trinity Gate Tower: در سال ۱۴۹۵ ساخته شده و بلندترین برج نظامی کاخ، به ارتفاع ۸۰ متر است. درست از زیر این برج بود که ارتش ناپلئون وارد کرملین شد. در قرن ۱۶، از قسمتهای زیرین این برج بهعنوان زندان استفاده میشد.
Saviour Gate Tower: امروزه، عبور و مرور مقامات دولتی از میدان سرخ صورت میگیرد، اما این برج یکی از ورودیهای موردعلاقهی تزارها بوده است.
Arsenal: اقامتگاه نگهبانان کرملین که به فرمان پتر کبیر برای انبار اسلحه ساخته شد. در قسمت خارجی آن بیش از ۸۰۰ توپ فرانسوی قرار دارد که روسها در عقبنشینی شرمآور ناپلئون از شهر مسکو به دست آوردند.
داستان ایرپانو
داستان از اینجا شروع شد که ديما مويسينكو (Dima Moiseenko)، يكی از اعضای تيم ایرپانو، كتابی به اسم «١٠ توصیه برای بهبود کیفیت عكسبرداری»، از يك سوپرماركت خريد. توصیه شماره ٤ میگفت: «یک سهپایه محکم تهیه کنید تا هنگام عکسبرداری در شب دوربين در امنيت کامل باشد». بیمعطلی، به فروشگاه رفتيم و محکمترين سهپایه فروشگاه را خريديم. در واقع، ديما اولين عکاس دنیا بود كه از شهر لاسوگاس، در شب، تصاوير پانورامای هوایی فوقالعاده زیبایی با استفاده از یک سهپایه سنگین و هلیکوپتر گرفته بود.
موفقيت او برای ما نیروی محرکهای شد برای گرفتن عكسهای پانوراما از شبهای زیبای مسكو. از آنجايی كه هيچ هليكوپتری اجازه پرواز در آسمان مسكو را ندارد، تصميم گرفتيم يك هليكوپتر كوچك از يك اسباببازی فروشی بخريم و از آن در خيلی از عكسبرداریهایمان از روزهای مسكو استفاده کردیم؛ مثلا در عكسبرداری از دانشگاه مسكو. با اين حال، نمیشد سهپایه بزرگ و محكم ديما را برای عكسبرداری در شب به اين هليكوپتر کوچک وصل كرد؛ هليكوپتر توان پرواز نداشت.
تمام شب را درگیر حل این مشكل بودیم، اما به جايی نرسيديم. صبح روز بعد به ديما زنگ زديم تا توصيه شماره ٥ كتاب را هم برايمان بخواند. او سر عكسبرداری عروسی بود، اما بعد از اينكه شرايط ما را ديد، از عروس و داماد فرصت خواست تا خط بعدی كتاب را برايمان بخواند. در کتاب نوشته بود: «اگر با وزن سنگین سهپایه مشكل داريد میتوانيد يك سهپایه كوچك مسافرتی مخصوص گردشگری تهيه كنيد.»
مثل هميشه، سادهترين راه، عاقلانهترين راه بود. به فروشگاه دوربينفروشی رفتيم. فروشنده ما را از خريد قبلی هنوز به خاطر داشت. آن روز، نيم ساعتی را درگير انتخاب بزرگترين و سنگينترين سهپایه فروشگاه بوديم. اما اين بار، از او خواستيم سبكترين و فشردهترين سهپایه فروشگاهش را بیاورد. با تعجب نگاهی به ما انداخت و پرسيد: «از چی میخواهيد عكس بگيريد؟»
برای اينكه راز خود را مخفی نگه داريم، جواب دادم: «ما عكاس زيرآب هستيم. کم مانده بود يكی از اعضای تيم به خاطر سنگينی سهپایه غرق شود، به خاطر همين دنبال یکی سبكتريم». مسئول فروشگاه رفت و با يك سهپایه كوچك بهاندازه كف دست آمد.
و گفت: «اگر اوضاع ناجور شد، همان جا زیر آب ولش كنيد. قيمتش فقط یک دلار است. اين سهپایهها را اشانتيون میدهیم، اما برای کار شما خوب است.»
قيمت مناسبش ما را وسوسه كرد و بهجای یکی، دو سهپایه خریدیم. سهپایه جديد را به هليكوپتر وصل کرديم و سعی كرديم هلیکوپتر را به پرواز درآوريم. هليكوپتر برای لحظهای بالا رفت، اما چيزی نگذشت که به پايين كشيده شد. بعد از كمی ور رفتن با هليكوپتر ايدهای به ذهنمان رسيد. کارت گرافيك ١٦ گيگی را با يك ٤ گيگی عوض كرديم. به همین سادگی، با تعويض كارت حافظه هليكوپتر بالأخره بلند شد.